راه ما همان راه حسینی است
پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۱
نوید شاهد _ شهید "غلامعلی حقیقی" در وصیت نامه خود می نویسد: مى خواهم بگويم راهى كه در آن قدم نهادم راهى است كه حسين بن على(ع) در آن قدم نهاد و لقب سالار شهيدان را كسب كرد... متن کامل وصیت نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "غلامعلی حقیقی"
سیزدهم فروردین ماه 1341 در شهر خشت شهرستان کازرون دیده به جهان گشود.
پدرش فروشنده بود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا مقطع سوم
متوسطه در رشته انسانی گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار به جبهه
رفت. وی سرانجام یازدهم آبان ماه 1361 با سمت آر پی جی زن در عین خوش به
شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای امامزاده علی زادگاهش به خاک سپرده
شد.
متن وصیت نامه:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ. بيهوده نپنداريد آنانكه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه آنان زنده اند و نزدپروردگارشان روزى مى خورند. به نام مردان حق بهنام انسان هايى كه به راستى در سيطره ميدان جنگ دو قطب هميشه مخالف تاريخ جان خود را فدا كردند جنگ حق و باطل. حمد و سپاس خداوند قادر و متعال را كه به ما نعمت انقلاب را عطا كرد تا صراط مستقيم را دريابيم و درود بر روان پاك تمامى شهيدان حق از صدر اسلام تا كنون و با درود به رهبر انقلاب و زمينه ساز انقلاب مهدى(عج) و دعاى خير بدرقه راه ادامه دهندگان راه شهيدان.
راه ما همان راه حسینی است
اكنون كه مى خواهم وصيت نامه بنويسم قلمم را به دست گرفته ام نمى دانم چه بگويم و چه بنويسم ولى سعىمى كنم خلاصه ی چيزى كه در ذهنم هست و مى خواهم بگويم را بر روى كاغذ بياورم. مى خواهم بگويم راهى كه در آن قدم نهادم راهى است كه حسين بن على(ع) در آن قدم نهاد و لقب سالار شهيدان را كسب كرد. ايمان دارم كه تنها راه سعادت و نجات است و افضل است بر ديگر راه ها راهى است كه جدم رسول اكرم(ص) مرا به آن سفارش كرده كه در آن صداى هل من ناصر ينصرنى حسين(ع) به گوش مى رسد. راهى كه سربازان امام زمان(عج) در آن انتخاب خواهند شد.
و سپاس مى گويم خداوند را كه به من نعمت درك و فهم صراط مستقيم را داد. مى روم به دشمن الله بگويم همچون حسين كه اگر دين خدا با ريخته شدن خون پايدار است پس اى گلوله ها مرا فرا گيريد. اميدوارم در این راهى كه قدم نهادم مورد قبول خداوند قرار گيرد.
جان در کف اخلاص
به پدر و مادر و ديگر عزيزان از شما ممنونم كه مرا بيست ساله كرديد تا بتوانم براى اسلام گام بردارم و ادامه دهنده خون حسين باشم و بايد ببخشيد چون نتوانستم حق فرزندى را ادا كنم و مرا حلال كنيد حال كه مشيت الهى به آن واقع شد كه سرنوشت اين موجود حقير هميشه دست به دعا به درگهى چنين باشد. بى تابى نكنيد برایم گريه و زارى نكنيد كه به راستى جان در كف اخلاص گذاشته ام فداى دينم - ملتم - ذره ذره خاك وطنم و رهبرم گردم.
برای آمرزشم دعا کنید
مادرم و پدر گراميم از گناهان و نافرمانی هایم درگذريد و به درگاه حق تعالى برای آمرزشم دعا كنيد. خواهرانم حجاب را حفظ كنيد كه حجاب تو سنگر تو است و حجاب تو كوبنده تر از خون من است برادرانم تا مى توانيد در راه خدا قدم بگذاريد و ادامه دهنده راه خون شهدا باشيد. برادرم صفر راه درست را ادامه بده كه بهترين سرمايه است و ادامه دهنده راه حسينيت باش، باشد كه خون ما پرچم حسين را هميشه برصحنه كربلا برافراشته نگهدارد والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته. خداحافظ. حبيب الله چراغى. 24 تیرماه 1367
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما