نوید شاهد - شهيد "مجيد حسين پور" در وصیت خود می نویسد: «آنگاه که صدای دلنشین صوت قرآنی را در دل شب می شنوم به ياد سربازان با ايمانت و پاسداران دليرت می افتم که خود را برای نبرد با کفاران جهانخوار به سلاح ايمان مسلح می شوند و...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

تنِ به خون نشسته ام

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "مجيد حسين پور" چهارم فروردین 1336 در روستای علی آباد کمين بخش سعادت آباد در خانواده ای مذهبی و معتقد ديده به جهان گشود.7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی گذراند. پس پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی برادرش «مسعود» داوطلبانه به جبهه اعزام  و در همان ابتدای جنگ 26 مهر ماه 1359 به شهادت رسید. سال 1360 ازدواج کرد که ثمره آن یک فرزند بود. او تاب شهادت برادر را نداشت از این رو به جبهه رفت. وی سرانجام 11 دی ماه 1362 در جبهه کردستان با اصابت تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید. پیکر پاکش در روستای علی آباد سعادت شهر مرودشت به خاک سپرده شد.


متن وصیت نامه:
"رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ" پروردگارا! همانا تو مردم را براى روزى كه در آن شكى نيست گرد آورى. همانا خداوند وعده ى خود را تخلّف نمى كند.
خدايا وقتی به خاکم می سپارند يادم باش، چرا که در زنده بودنم هميشه با ياد تو همراه بودم، خدايا، خدايا شهادت را نصيبمان گردان و دل پر درد کسانی را که از اسلام پاسداری می کنند با فتح و پيروزی دادن بر کافران خوشحال و شادان گردن.آمين.

تا آخرین نفس ایستاده ام
زمانی فرا رسيده که رسالت خود را نسبت به خدا و خلق خدا ادا نمايم و اميد بر اينکه با توسل به خداوند متعال بتوانم تمام دشمنان اسلام و مسلمين را با ياری خود به اسلام بيرون کنيم. نه تنها اين من بلکه وظيفه هر مسلمان است که با تجاوز به اسلام، ناموس و وطن در مقابل هر تجاوزگر ايستاد و تا آخرين نيرو آنان را نابود و از کشور اخراج کنند و اسلام و مسلمين دنيا را فراموش نکنيد. ای برادران و خواهران گرامی هم اکنون که من اين گفته ها را و اين عرايضم را برای هشدار شما بر روی کاغذ می آورم در واقع مدرکی است که در آخرت بر شما نمايان خواهد شد و عمل های شما را به اثبات می رساند بر شما امت محمد (صل الله عليه وآله و سلم) باد که اسلام را ياری دهيد. يارانش را در مواقع لزوم تنها نگذاريد به خصوص امام عزيزمان امام خمينی اين بزرگ مرجع تقليد تمام شيعيان جهان و نائب بر حق امام زمان عجل الله را تنها نگذاريد و دستوراتش را مو به مو اجرا نمائيد.

حسین زمانت را یاری کن
بله برادران و خواهران گرامی هم اکنون صدای "هل من ناصر ينصرنی" حسين زمانمان بلند است و برای به زانو درآوردن تمام ابرقدرت هايی که بر عليه اسلام می کوشند ياری می طلبد. ای کسانی که می گوئيد ای کاش در زمان امام حسين عليه السلام بوديم و ياريش می کرديم. حال اين لحظه همان لحظه است. عقيده خودت را عملا نشان بده و اراده ات را راسخ کن و برای نابودی دشمنان اسلام بکوش چه در پشت جبهه (که با وحدت خود) و چه در داخل جبهه (که با شرکت خود را اين نبرد) می توانيد ايمان خودتان را کاملا نمائيد. بار خدايا تو خود شاهدی که اين بنده حقير برای رضای تو به جبهه با رضايت کامل می روم تا حسين زمانم یاری شود.

بار خدايا خداوندا آن هايی که دوست دارند تو را، به سوی تو می آيند. آن ها را پذيرا باش و آن گاه که غرش سلاحمان در دل شب های تار تا اعماق قلب دشمنان اسلام نفوذ می کند و دل سياهشان را به لرزه می اندازد و اراده آنان را سست می کند به ياد تو می افتم. ای خدا، آنگاه که گلوله ای در قلب سياه کفاران می نشيند تو را می بينم که چگونه به رزمندگان اسلام یاری می رسانی و آنان با ايمان دشمنان اسلام را سرکوب می کنند و آنگاه که غرش هواپيمايی را می شنوم به ياد خلبانانی می افتم که چگونه تنها آرزويشان پيروزی اسلام است.

تنِ به خون نشسته
و آنگاه که صدای دلنشین صوت قرآنی را در دل شب می شنوم به ياد سربازان با ايمانت و پاسداران دليرت می افتم که خود را برای نبرد با کفاران جهانخوار به سلاح ايمان مسلح می شوند و چگونه خون پاکشان زمين تشنه ميدان نبرد را می شويد و هزاران لاله می رويد. آن گاه که تنِ به خون نشسته و لاله گونه ام بر روی دست همرزمانم در کوچه های شهر به سوی ديگر برادران شهيدمان می رود، به ياد تو می افتم ای خدا.

راهی میدان نبرد
آنگاه که خبر شهادتم خلوت کوچه های شهر را به هم می ریزد، ای مادر دوست دارم که با صبر خود شادم کنی و دشمنان اسلام را با صبر خود نابود کنی و با وجودی که می دانم شما پدر و مادر متعهد به اسلام عزيز هستید و از اينکه فرزندتان را که سال ها برايش زحمت کشيده ايد در راه پروردگار بزرگ تقديم دانسته ايد بسی شادمان باشيد و اين افتخار بزرگ را پذيرا باشيد تا خداوند بزرگ هم مرا مورد عفو و رحمت الهی خويش قرار دهد. می دانم که به خداوند خواهيد گفت که ما باز هم حاضريم فرزندان ديگرمان در راهت به ميدان نبرد بفرستیم و خودمان نيز آماده ايم با دشمنانت در هر کجا دنيا که باشد تا آخرين قطره خون مبارزه کنيم.

با دشمنان خدا پيکار کنيد
و شما برادرانم انتظار دارم که در هر حال و هميشه ياور و همراه ولايت فقيه و در اين زمان امام عزيزمان خمينی بزرگ اين فرزند پاک پيامبر باشيد و اسلحه ای را که از دستم افتاد برداريد و با دشمنان خدا پيکار کنيد و شما خواهران عزيزم بايد رسالت زمينی خود را در رساندن پيام خون شهيدان به ملل جهان به انجام برسانی و همچون شير زنان صدر اسلام فرزندان خودتان را در مسير اين اسلام تربيت نمائيد. تو ای همسر مهربانم رحمت خداوند باری تعالی بر تو باد. بر تو باد که هميشه يک همسر بلکه یک الگوی مادری خوب برای فرزندم بودی و از زحماتی که برايم کشيده ای قدردانی می کنم. تنها يادگارم را اگر خواست خداوند موفق شدی مواظبت کن و پرورش ده و اخلاق اسلامی بياموز و اگر می خواهيد روحم شاد باشد هميشه به ياد خدا باش که آرامش دهنده تمام دل ها خدای بزرگ است. در آخر از همه کسانی که مرا می شناسند و اين نوشته ها را می خواند تقاضا دارم حلال کنند و ببخشند. والسلام مورخه ششم شهریور ماه 1362 الحقير مجيد حسين پور

انتهای متن/
منبع: پرنده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده