دماء شهداء منافقین را متحول می کند

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "علی اصغر کريمی" 28 آذر سال 1343 در شهرستان اقليد ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدايی و راهنمايی را در شهرستان پشت سرگذاشت. دوران دبيرستان را در رشته علوم تجربی با موفقيت به پايان رساند. همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و چون علاقه وافری به معلمی داشت در مرکز تربيت معلم شهيد رجائی شيراز پذيرفته شد.

پس از پايان تحصيل به يکی از روستاهای محروم منطقه سرچهان بوانات جهت معلمی اعزام شد. او پس از پايان امتحانات دانش آموزان در تابستان سال 1364 جهت مبارزه با تهاجم دشمن عازم منطقه عملياتی کردستان شد. پس از سه ماه خدمت در اين منطقه و با بازگشائی مدارس مجدد به منطقه بوانات بازگشت و مشغول تدريس به نوجوانان آن منطقه شد. تابستان سال 1365 مجدد وارد منطقه کردستان شد و سرانجام در تاريخ سوم تیر ماه1365 به همراه 2تن از همرزمانش به اسارت گروهک تروریستی کومله درآمد و به شهادت رسید.

متن وصیت نامه:
بسم الله الرحمن الرحيم وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ. مپنداريد آنانكه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه زندگانند و نزد خداوند روزى مى خورند. به نام آن خداوندى كه مرا از نيستى آفريد و دوباره باز مى گرداند. من در طول عمر خويش نتوانستم اسلام عزيز را يارى كنم، شايد قطرات خونم به رشد اسلام و جهانى شدن اسلام خدمتى دهد. اى جوانان مبادا در غفلت بميريد كه على (ع) در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بى تفاوتى بميريد كه على اكبر حسين در راه حسين (ع) و در راه هدف شهيد شد. اى جوانان نكند كه در رختخواب ذلت بميريد حال آنكه حسين (ع) در ميدان نبرد شهيد شد.

دماء شهداء منافقین را متحول می کند

اى برادران ما، اى جوانان ما، اى همكاران در امام بيشتر دقيق شويد و همگى سعى كنيد عظمت او را بيابيد و خود را تسليم او سازيد و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ كنيد. برادران، استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان ها براى تسكين دردهاست و هميشه به ياد خداوند باشيد و در راه او قدم برداريد. اگر فيض شهادت نصيبم گشت آنانكه پيرو خط سرخ امام خمينى نيستند و به ولايت او اعتقاد ندارند بر جنازه من حاضر نشوند و بر من نگريند. اما باشد كه دماء شهداء آنان را نيز متحول سازد و به رحمت الهى نزديكشان كند.

عازم جبهه براى حراست از انقلاب و ميهن اسلامى

اى خانواده عزيزم من بر اساس رسالت و مسئوليتى كه حس نمودم در راه الله و براى حراست از انقلاب و ميهن اسلامى ايران به اين راه (جبهه) آمده ام. اى مادر عزيزم كه بعد از خداوند مهربانترين و عزيزترين موجودات در نزد من هستى اگر شهيد شدم براى من گريه مكن و لباس سياه مپوش و مانند آن مادرانى باش كه جوان هايشان را در راه خداوند داده اند و خم به ابرو نياور.

مادران، همانند خاندان وهب جوانانتان را به جبهه بفرستيد

اى مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيرى كنيد كه فردا در محضر خداوند نمى توانيد جواب زينب را بدهيد كه تحمل هفتاد و دو شهيد را نمود. مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه هاى نبرد بفرستيد و حتى جسد او را هم تحويل نگيريد زيرا مادر وهب فرمود: سرى را كه در راه خدا داده ام پس نمى گيرم.

تا شهادت

من آنقدر به جبهه مى روم و مى جنگم تا شهيد بشوم. اين آرزوى من هست ان شاءالله. خداوندا مرا ببخش از اينكه به مادرم نيكى نكردم و نتوانستم براى خواهرم برادر خوبى باشم. سلام مرا به رهبر عزيزم برسانيد و بگوييد تا آخرين قطره خونم سنگر اسلام را ترك نخواهم كرد و با خداوند بزرگ پيمان مى بندم كه تا ظلم سرنگون نشود جبهه را ترك نكنم و راه حسين (ع) را ادامه دهم. به اميد به اهتزاز درآوردن پرچم‌هاى لا اله الا الله و محمد رسول الله در بلندترين قله جهان. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار. و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته. على اصغر كريمى.
شهادت لاله ها را چيدنى كرد     به چشم دل خدا را ديدنى كرد
ببوس اى خواهرم قبر برادر         شهادت سنگ را بوسيدنى كرد

انتهای متن/

منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس