قربانگاه عشق و عروس شهادت
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "عيسی اردشيری" 20 خرداد سال 1344 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود. شش ساله بود که راهی مدرسه شد و دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوران راهنمايی و دبيرستان را در مدرسه شهيد مطهری گذراند. دوران انقلاب در راهپيمائی ها شرکت می کرد و نوار سخنان امام و اعلاميه پخش می کرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی سال 1362 عازم جبهه جنگ شد و سرانجام 14 شهریور ماه 1364 به شهادت رسید. پیکر پاکش پس از 6 سال تفحص و در گلزار شهدای شهرستان قائميه به خاک سپرده شد.
متن مناجات: ساحل نجات کجاست / در دریای مرگ شناورم
خدايا آن روزی که تصميم به شهادت گرفتم و از همه چيز خود گذشتم و برای اولين بار وصيت نامه نوشتم از همه دردها و غم ها آزاد شدم. خدايا بببين چگونه در ميدان نبرد می خروشم ببين چگونه به معرکه های خونين فرو می روم. ببين چگونه در گرداب خطر غرق می شوم، ببين چگونه در طوفان حوادث جولان می دهم، ببين چگونه در دريای مرگ شنا می کنم تا به ساحل نجات برسم.
در ميان سنگلاخ های خودخواهی
تنها به خاطر رضای تو می باشد برای کسی اين ها را انجام نمی دهم غير از تو کسی را ندارم شکر می کنم که تو را دارم. ای خدای بزرگ تو را شکر می کنم که آرزوها را در دلم خشک کردی. خوف مرگ را از من گرفتی. در مقابل ظلم و کفر مرا روئين تن کردی. در آن شب های تاريک و وحشتناک و در آن روزهای تاريک تر از شب، دست مرا گرفتی و از ميان سنگلاخ های خودخواهی و کوته نظری و مصلحت طلبی و تعصب و غضب و انتقام مرا هدايت کردی.
قربان گاه عشق و عروس شهادت
ما به پيش می تازيم تا عروس شهادت را در آغوش بگيريم نه به اميد آن که فقط پيروز شويم. ما مبارزه می کنم تا در قربان گاه عشق، عالی ترين تجلی فداکاری و پرستش را عملاً نشان دهيم و تکامل يابيم. نه آنکه دست آوردهای مادی حيات ما را فريفته باشد. ما به سوی خدا می رويم تا از همه فراوردهای مادی عالم بی نياز گرديم. نه آن که خدا را وسيله رسيدن به مصالح شخصی خود کنيم.
شهادت ساده ترين راه نجات
طوفان حوادث حيات ما را هم چون طوماری سياه در هم می پيچيد. هر روز خبری وحشتناک از گوشه ای فرا می رسد به آنجا حمله شد. فلان جوان ما به شهادت رسيد. کشمکش زندگی را بنگر، چه طوفان وحشتناکی به پا شده است، همه قدرت های جور و ستم و پليدی به دست هم داده اند تا ما را نابود کنند. اژدهای مرگ دهن باز کرده که مرا ببلعد لهيب آتش اطراف مرا می سوزاند. ولی آنچه مي دانيم آن که شهادت ساده ترين راه نجات من است.
غرق در عشق خدا
خدايا تو را شکر می کنم که مرا آن چنان در عشق خود غرق کردی که بدون ترس و بيم به دريای مرگ فرو روم و در راه تو از همه چيز بگذرم. خدايا تو را شکر می کنم که حسين را آفريدی. ای خدای حسين، تو را شکر می کنم که راه پر افتخار شهادت را جلوی پای روندگان حق و حقيقت گذاشتی. ای حسين، ای شهيد بزرگ، آمده ام که با تو راز و نياز بکنم. دل پر درد خود را به سوی تو بگشايم.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس