اعزام به جبهه و پدری ناشنوا
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "رسول کشاورز" 15 بهمن ماه 1347 در خانواده ای متوسط و مذهبی در دهستان داريون روستای کوشک مولا در 35 کيلومتری شرق شيراز ديده به جهان گشود. 7ساله بود که جهت کسب علم و دانش راهی مدرسه شد. تحصيلاتش را در همان محيط گرم و با صفای روستا تا پايان دوره راهنمايی با موفقيت پشت سرگذاشت. با شروع جنگ تحميلی و هجوم نيروهای صدامی به ايران اسلامی به فرمان رهبر کبير انقلاب خمينی کبير از طريق بسيج و گذراندن دوره آموزشی در مرودشت داوطلبانه راهی ميدان جنگ شد. وی سرانجام 4 آبان ماه 1361 با اصابت ترکش به بدن به شهادت رسید.
متن خاطره: اعزام به جبهه و پدری ناشنوا
خواهر شهید "رسول کشاورز" در خاطره ای روایت می کند: رسول کشاورزی مومن و متدین بود هرگاه که وارد خانه می شد یک حدیث از حضرت علی روایت می کرد. او علاقه زیادی به جبهه رفتن داشت اما با مخالفت خانواده روبرو بود.
روزی به او گفتم: رسول جان پدر ما ناشنواست تو باید کمک حال ما باشی. او گفت: من فکر پدر را کرده ام نگران نباشید. ولی خواهر من نان و نمک بیت المال را خورده ام، اگر نروم فردا جواب خدا را چه بدهم. من اگر جبهه نروم همین جا یک بلائی سرم می آید. خواب دیده ام که به جبهه بروم شهید می شوم.
انتهای متن/