وصیت شهيد گلزار هوشيار«1»
شهيد «گلزار هوشيار» در وصیت اول خود می نویسد: «من کوچکتر از آنم که وصيت بنويسم اما بر خود واجب دانستم که چند کلمه ای با شما سخن بگويم. من از ملت هميشه در صحنه و شهيد پرور ايران می خواهم که هم صدا و هم راه امام باشند و...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

سخنی کوتاه با امت شهیدپرورم

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «گلزار هوشيار» نهم تیر سال 1341 در شهرستان مرودشت ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. کلاس اول و دوم ابتدايی را در دبستان دانش، روستای آب انار از توابع شهرستان سپيدان گذراند. دوره سوم و چهارم ابتدايی را در دبستان اردشير و پنجم را در دبستان سپاه دانش با موفقیت پشت سرگذاشت. گلزار به همراه خانواده راهی شهرستان مرودشت شد و دوران راهنمايی را در مدرسه داريوش به پايان رساند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو بسیج شد. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه جنگ شد و سرانجام 30 بهمن ماه سال 1361 مفقوالاثر شد. پیکر پاکش پس از 18 سال چشم انتظاری به آغوش وطن بازگشت.

متن وصیت «1»: سخنی کوتاه با امت شهیدپرورم

بسم الله الرحمن الرحيم مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
من کوچکتر از آنم که وصيت بنويسم اما بر خود واجب دانستم که چند کلمه ای با شما سخن بگويم. من از ملت هميشه در صحنه و شهيد پرور ايران می خواهم که هم صدا و هم راه امام باشند و امام را تنها نگذارند

و پيام من برای خانواده ام اين است که اگر خدا خواست و شهادت نصيبم شد اصلاٌ ناراحتی در خود راه ندهند و افتخار کنند که هم چنين فرزندی را برای اسلام داده اند.
امام را دعا کنيد. خدايا خدايا تا انقلاب مهدی(عج) خمينی را نگه دار آمين يا رب العالمين. اعزامی از مرودشت ناحيه يک گلزار هوشيار - منطقه 9. 20آبان سال 1361
چند بیت شعر تقدیم به خانواده ام:

بسم الله الرحمن الرحيم
بسيجی ديده بيدار عشق است
نوای نينوا دارد بسيجی - صدای آشنا دارد بسيجی
درون جبهه می بينی بسيجی - هوای کربلا دارد بسيجی
حسين ای درس آموز شجاعت - بسيجی از تو آموزد شهامت
به روی سينه پشت بسيجی - نوشته يا زيارت يا شهادت
بسيجی ديده بيدار عشق است - بسيجی پير ميدان دار عشق است
خوشا سيمای آن دل دار ديدن - حضور حضرت مهدی رسيدن
کنار يار در سنگر نشستن - سلامی می گفتن و پاسخ شنيدن
شب حمله شب از جان گذشتن - بت وابستگان را شکستن
خدا را ديدن خود را نديدن - بت وابستگان را شکستن
شب حمله شب ديدار مهدی است - به سنگر سر کشيدن کار مهدی است
چراغ سنگر محفل نشينان - فروغ روشن رخسار مهدی است
ز مهدی چون که ياد آرد بسيجی - به جای اشک خون بارد بسيجی
از آن مرکب نشين جبهه جنگ - حکايت ها دارد بسيجی
شب حمله نشان از يار دارد - دل عاشق در آن شب کار دارد
ميان سنگر دشت بيابان - بسيجی وعده ديدار دارد
شب حمله شب ميثاق ياران - که می بارد گلوله هم چون باران
بسيجي زير لب گويد خدايا - نگه داري کن از پير جماران
خداوندا بسوز داغداران - به اخلاص و جهاد پاسداران
به صديقان پاکان سحر خيز - به اشک ديده شب زنده داران
خداوندا به صبر دردمندان - به ايثار و جهاد رادمردان
انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده