دشمنان، مبهوت ایثارگری مادران شهدا
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «حميد شبانپور» 9 فروردین سال 1337 در خانواده ای عشايری در حومه مرودشت فارس ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات ابتدايی را در روستای جمال آباد و راهنمایی و دبیرستان را در ارسنجان گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه نبرد شد و سرانجام 9 اسفند سال 1363 با سمت معاون گردان حضرت زینب (س) در منطقه سومار به شهادت رسید.
متن نامه «1»:
بسم الله الرحمن الرحيم با درود به پيشگاه حضرت وليعصر(عج) و نايب بر حقش خمينی بت شکن اميد امت و درود به خانواده عزيز شهدا که با تقديم کردن عزيزانشان که حاکميت و استقرار دينی اسلام را بر جهان استوار و سرکشان ظالم را به قعر جهنم و پرده سياهی را برای هميشه بر روی آن ها گسترانيدند.
تاريخ سازان دين
و سلام بر تو ای پدر و مادرم که تاريخ سازان دينی برهه از زمان هستيد. به خدا قسم قدر خودتان را بدانيد که شما چنین فرزندانی پرورش داده ايد و در راه خدا و برای خدا به جهاد فرستاديد. واقعاً اين شما پدر و مادرم پيرم هستيد که صحنه هايی از تاريخ اسلام را زنده و در ديد همگان به معرفی تماشا می گذاريم.
دشمنان، مبهوت ایثارگری مادران شهدا
ای خوشا به احوال شما که علی وار و فاطمه وار در ميدان اسلام تاخت و تاز کرده و منافقينی را در پشت جبهه و کفار را در جبهه به حسرت و انگشت حيرت به دهان گرفته و کور و مبهوت نظاره گر ايثارگری های شما هستند. پس خدای را شکر کرده و از اطاعت او دريغ نورزيد که شما شاهدان انقلاب اسلامی در اين عصر از زمان هستيد.
خانه، سنگر پرورش خادمان اسلام باشد
پدرم و مادرم در منزلتان که يک سنگر اسلام است مواظب باشيد. در آن سنگر دو شهيد تقديم به اسلام و جهاد رزمنده برای جهاد در راه خدا اعزام به جبهه های حق عليه باطل نموده ايد. پس منزلتان يک سنگر و يک پرورش خادمان اسلام می باشد قدرش را بدانيد و منافقينی در گوش شما نق نزنند که چرا بچه هايت همه را فرستاده ايد به جبهه بخدا که اين ها منافق هستند و دلشان برای خدا و اسلام نمی سوزد دلشان برای فرد می سوزد.
زندگی آزمایشی کوتاه در درگاه الهی
خلاصه خيلی مواظب باشيد خدای نخواسته خود را تباه نسازيد و مطلب بعدی در مورد خواهرانم و همسرم و همسران برادرم شما اين فکر را نکنيد که مردی بر بالای سر ما نيست خدا هست و از همه بهتر و هر لحظه از زمان که می گذرد شما زير نظر خدا هستيد. با شهامت و مردانگی اين مدت کوتاه را با شيرينی و دلخوشی به سر ببريد. اين مدت يک آزمايش برای شما می باشد که اميدوارم در آزمايش قبول شويد.
سلامی از جبهه
در ضمن من وقتی به جبهه آمدم رضا و حسن و کمال را هم ديدم و با هم عکس گرفتيم فقط موقع عکس گرفتن حسن با ما نبود رضا و کمال در يک پادگان هستند و حسن هم در پادگان ديگر که يک فرسنگ با هم فاصله دارند و من هم با تيپ آمدم قصر شيرين. اينجا جبهه ها خيلی بی سر و صدا است. اگر توانستيد يک حلقه 110 برايم بوسيله نامه بفرستيد. پدرم و مادرم و خانواده عزيز شهيد همه را از قول من سلام برسانيد. حميد شبانپور.
انتهای متن/