رسالت شما رساندن پيامم به همه مظلومان است
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «علی شفاف» 25 شهریور 1339 در محلهی ارگ کريمخانی شیراز دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران راهنمایی و دبیرستان فصل جديدی در زندگی او پديد آمد. از ابتدای جنگ تحمیلی به جمع بسیجیان پیوست و پس از گذراندن دوره آموزشی راهی جبهه جنگ شد. وی سرانجام 17 آبان ماه 1359 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.
متن وصیت:
به نام خدا اكنون كه آخرين ساعات اقامت خود را در شيراز مى گذرانم و اميد آن دارم كه در آينده نزديك با يارى خدا به جبهه بروم. براى آخرين بار سخنانى خطاب به همه دوستان و برادران و خواهران خود دارم. سخنى خطاب به همه كسانى كه به من به نحوى درارتباط بودند.
در ابتدا به پدر و مادرم: پدرجان آنچه كه مسلم است تو يك مربى و يك وسيله و يك امانتدارى بودى و من به هيچ وجه به تو تعلق نداشتم؛ همانگونه كه تو به من تعلق نداشتى. همه ما بندگان خدا هستيم و همه ما بايد به فرمان او گوش داده و اينك امام او كه به رهبر مسلمانى اطاعت از آن واجب و لازم است به من فرمان میدهد و مرا فرا مى خواند تا از دين خدا از مكتب الهى و به حق اسلام دفاع كنم و رسالت خود را انجام دهم.
پدر جان، هرنوع كوتاهى و سركشى را به قلب رحيم خود ببخش
پدر از تو مىخواهم كه مرا ببخشى هرنوع كوتاهى، هرنوع سركشى را به همان قلب رحيم خود ببخشى و از تو مىخواهم كه براى مرگ من اشك نريزى كه دشمنان اسلام از اشك تو خوشحال می شود. پدر از تو میخواهم جز در را ه حق و جز در راه اسلام راه ديگرى نروى. هميشه صراط مستقيم را انتخاب كنى.
براى شهادتم اشك نريزید
و تو مادر عزيزم كه بيش از هر كسى برایم زحمت كشيدى. اگر من به درجه رفيع شهادت نايل آمدم به حق كه خدا هم اجر بزرگى در مقابل زحماتت به تو داده. مادر جان پس از مرگم از تو مى خواهم كه مرا ببخشى هر گونه نافهمى و هر گونه سركشى را بر من ببخشى. مادرعزيزم از تو مى خواهم كه براى شهادتم اشك نريزى. اشك نريز تا دشمنان اسلام بدانند كه تو تمام بچه هايت را براى اين امرتربيت كرده اى. مادرجان به هركسى رسيدى كه مرا مى شناسد از او براى من طلب بخشش كن.
به برادران عزيزم شما برادرانى كه براى من ازهيچگونه زحمت و ايثار روىگردان نبوديد. از شما همانهايى را مىخواهم كه از پدر و مادرم خواستم. اگرجنگ تمام نشد گوش به فرمان امامت باش و اگر جنگ تمام شد از تو مىخواهم كه درمرحله نخست براى فرزندان پدرى مهربان و مربى و مديرى باشى و آنها را به حق بخوانى. و از دیگر برادران همين را مى خواهم ازآنها مى خواهم كه گوش به فرمان امام امت خمينى كبير باشند و براى فرزندان خود الگو.
رسالت شما رساندن پيام به همه مظلومان است
برادران اگر من به شهادت رسيدم رسالت شما رساندن پيام من به همه مظلومان تاريخ است و تو سياوش جان مى دانم به تو خيلى عذاب دادم ولى بين همه برادرها اين حرفها هست و اين يكى از خوبیهاى برادرى مىباشد گاهى ناراحتى و گاهى يار بودن تا پاى جان ولى درعين حال از تو مىخواهم كه مرا ببخشى.
شما خواهران عزيزم: از شما نيز همان چيزهايى را مى خواهم كه از آنها خواستم، جز اينكه شما براى فرزندانتان الگو باشید. و خواهران از شما میخواهم كه مرا ببخشيد. من از شما بار ديگر مىخواهم كه براى همسرانتان همسران خوب وفادار و براى فرزندانتان همچون فاطمه زهرا(س) الگو باشید.
باز از شما مىخواهم كه در راه خدا از جان و مال و فرزند و همسر هم درگذريد و فقط به او توجه داشته باشيد. من اميد دارم كه شما در آينده مبارزان و مجاهدان راه خدا و از پيروان به حق خط امام خمينى باشيد. من انتظار دارم كه شما دكتريا مهندس شويد البته نه دكتر و مهندسى كه در راه باطل باشد بلكه دكتر و مهندسى كه براى رضاى خدا در خدمت مردم باشيد. والسلام 27 مهر ماه 1359
انتهای متن/