نجات یافته از سياه چالههای زندگی و گردنههای روزگار
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «سيد غضنفر پارسایی» سوم خرداد سال 1343 در روستای مشايخ دشمن زياری در خانوادهای مذهبی و متدين ديده به جهان گشود. وی در روستا تحصيلات خود را آغاز کرد و همراه با ادامه تحصيل به امرار معاش خود و خانواده پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه نبرد شد و سرانجام 18 آبان سال 1361 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
متن وصیتنامه «3»:
بسم رب الشهدا أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ. شکر خدای را که توفيق يافتم در راه مبارزه حق عليه باطل شرکت کنم و آن چه که دارم در طبق اخلاص نهاده تقديم ايزد متعال کنم و آن چه حسين(ع) و يارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانهوار دور آن میگشتند من هم آن را باريابم. (يعنی شهادت)
میروم تا آتش درونم را خاموش کنم
آيا کسی به خود اجازه میدهد که با چشم خود ببيند جنايتکاران و متجاوزان دست به سوی اسلامش و شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودی آن را داشته باشد و سکوت اختيار کند. من اکنون میروم که با خدايم ملاقات کنم میروم تا آتشی را که در درونم شعلهور شده است خاموش کنم.
نجات یافته از سياه چالههای زندگی و گردنههای روزگار
من اکنون به سوی سنگر خالی، به سوی لانه با صفای جبهه جنگ پرواز میکنم که دشمن بداند هيچ موقع سنگر خالی نمیماند. اما بايد از رهبرم، امامم، حجت عصر ما، خمينی بتشکن قدردانی کنم که مرا از سياه چالههای زندگی و گردنههای روزگار به سوی پرتگاهها روانه بود نجات داد و راهنمايم شد. تو ای همرزمم و دوستم خود بهتر میدانی که اين انقلاب به چه نحوی به پيروزی رسيد با کشته شدن علیاکبرها و علیاصغرها. نکند خدای ناکرده بیتفاوت بنشينی و دنيا را برآخرت ترجيح بدهی و هيچ حزن و اندوهی به خودت هم راه ندهی که ما پيروزيم.
انتخاب مرگی با هدف
اما پدر و مادر، نمیدانم که چگونه از شما تشکر و قدردانی کنم. ای پدر يادت هست که به سراغ من آمدی من به تو گفتم که بايد رضايت پدر باشد و تو هم رضايت دادی من به جبهه رفتم. تو ای مادرم يادت هست، آن زحمتها را برای بزرگ شدن من کشيدی در آخرين موقعی که خواستم از شما جدا بشوم گفتی غضنفر جان، مواظب خودت باش که بیخودی کشته نشوی، آری مادرم، وقتی در سنگر بودم اين جمله از يادم نمیرفت که بايد بیخودی کشته نشوم.
ای مادرم نکند بعد از مرگم بیتابی و تا آخر عمر خود را در آتش ناراحتی بسوزانی چون که مورد تشویق دشمن قرار خواهی گرفت و به خانواده و بستگانم توصيه میکنم دست از اين انقلاب و اميد مستضعفان ما رهبر کبير انقلاب برندارند. از خواهرانم میخواهم که برای من گريه نکنند و زينبوار راه مرا ادامه بدهند. خدا يارو نگهدار شما باد.
انتهای متن/