خاطره شهيد حبيب الله کريمی «2»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «روز 31 تیر سال 1365 برای جلسه در ستاد مرکز حضور به هم ‌رسانديم و در آنجا گفتند که سپاه امسال دو کاروان به مکه معظمه می‌فرستد بالاخره اسم ما و بيشتر برادران که می‌شناختم در اين کاروان خواندند و رئيس کاروان...» قسمت دوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

مقدمه پاک شدن نفس برای سفر حج

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حاج «حبيب الله کريمی» هفتم اسفند سال 1336 در يک خانواده مذهبی در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در آبادان ماند و از میهن اسلامی دفاع کرد. سال 1361 دوره عمومی سپاه را در اهواز گذراند. سال 1360 پدرش را در درگیری اشرار از دست داد. وی سرانجام پس از 8 سال حضور مستمر در جبهه 22 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.

شهید حبیب‌اله کریمی سال 1365 به سفر زیارتی حج تمتع مشرف می شود. وی در دفتر خاطرات خود از این سفر معنوی می نویسد.

بیشتر بخوانید: خداوندا در اين سفر مرا به کمال والای انسانی برسان / قسمت1

متن خاطره قسمت دوم:

در روزهايی که قبل از مشرف شدن به مکه معظمه بايستی يک سری کارها انجام داد تا مقدمه برای پاک شدن و توفيق بهتر انجام دادن اعمال باشد. از اين رو بايستی از کليه کسانی که حتی کدورتی داشته باشيد حلاليت طلبيد تا آغازی برای بخشيدن گناهان باشد.

روز 31 تیر سال 1365 برای جلسه در ستاد مرکز حضور به هم ‌رسانديم و در آنجا گفتند که سپاه امسال دو کاروان به مکه معظمه می‌فرستد بالاخره اسم ما و بيشتر برادران که می‌شناختم در اين کاروان خواندند و رئيس کاروان آقای مجيد بدايعی و شماره کاروان 17114 بود پس از چند دقيقه‌ای صحبت و انتقال تجربيات سال‌های قبل به برادران و يک سری نصايح ضروری تاريخ حرکت و ساعت پرواز را اعلام کردند.

طبق اطلاع قبلی ساعت 7 صبح روز 3 مرداد سال 1365 با پرواز شماره 1299 به مقصد جده اعلام شد و به دليل اين که برادران سپاه را نمی‌بايستی شناسایی کنند چون از ابتدای کار جلوی حرکت‌ها را می‌گرفتند از اين روز به سه دسته تقسيم شديم و هر دسته حدود 30 الی 40 نفر در سه پرواز مختلف تقسيم شدند.

ما با کاروانی که تعداد زيادی پيرزن و پيرمرد در آن بود می‌بايست حرکت می‌کرديم ولی متاسفانه پس از کارهای مقدماتی در فرودگاه مهرآباد در ساعت 6:30 دقيقه صبح سوار هواپيما شديم.

هواپيماي جت707 هواپيمای ايران بود ولی متاسفانه اين هواپيما نقص فنی پيدا کرد و بعد از اين که 3 ساعت در فضای بسته هواپيما به‌سر برديم و پس از اعتراض حجاج به سالن فرودگاه بازگشتيم و پس از دو ساعت ديگر که در فرودگاه به‌سر برديم نقص فنی برطرف شد و سوار هواپيما شديم.

در هواپيما صحبت‌ها و قيافه‌ها جالب بود چون کم و بين همه می‌دانستند که به يک سفر تاريخی در طول زندگيشان دارند می‌روند. همه می‌دانستند که بايستی از فرصت استفاده کنند اين چيزی بود که در تمام چهره ها مشاهده می‌شد که به اين سفر بروند.

بعد از يک راه طولانی سه ساعت به طول انجاميد آثار شهر جده نمايان شد از بالا وقتی انسان به شهر می‌نگرد می‌تواند غربی و يا شرقی بودن شهر را مشخص کند و وقتی که من از بالا می‌نگريستم به وضوح ديدم که معلوم بود شهر جده چند سالی بيش نيست که ساخته شده و نمی‌بايست عمر طولانی از ساختمان سر به فلک کشيده‌اش بگذرد و از خيابان‌های آن مشخص بود که قبل از بنا ساختمان‌ها خيابان‌ها مشخص شده وقتی آسفالت شده اين يک سيستم غربی در شهرسازی می‌باشد.

فرودگاه جده که با تهويه‌های مدرن و سالن‌های متعدد می‌باشد به قول بعضی‌ها چند سالی است که ساخته شده است؛ سيستم حفاظت و کنترل به نحوی که ابتدا هواپيما به درب يک سالن بوسيله يک کانال می‌چسبد و نيازی به پلکان هواپيما نيست و وارد يک کانال شده و سپس به طرف سالن‌های اصلی هدايت می‌شويد. اين به دليل اين که چون اگر پياده شويم و در فضای باند پراکنده شويم کنترل مشکل‌تر می‌باشد.

ادامه دارد... 

قسمت3

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده