قدمهای استوار مرد خدا از کوچههای مدینه به گوش میرسد
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حاج «حبيب الله کريمی» هفتم اسفند سال 1336 در يک خانواده مذهبی در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در آبادان ماند و از میهن اسلامی دفاع کرد. سال 1361 دوره عمومی سپاه را در اهواز گذراند. سال 1360 پدرش را در درگیری اشرار از دست داد. وی سرانجام پس از 8 سال حضور مستمر در جبهه 22 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.
شهید حبیباله کریمی سال 1365 به سفر زیارتی حج تمتع مشرف می شود. وی در دفتر خاطرات خود از این سفر معنوی می نویسد.
بیشتر بخوانید: مقدمه پاک شدن نفس برای سفر حج / قسمت2
متن خاطره قسمت سوم:
پس از بازديدهای متعدد و براندازهای اوليه از سالنهای کنترل خارج شديم و حدود ساعت 5 بعدازظهر بود که دوستان همکار و آنهایی که قبلاً جدا شده بوديم ديديم و سپس در ساعت 9 شب به طرف مدينه منوره که تا آنجا حدود... فاصله بود حرکت کرديم با اين توصيفات در ساعت 2 شب بود که به مدينه رسيديم.
از طراوت هوای مدينه منوره و گلدستهها و گنبد مسجدالنبی خواب را يک مرتبه از چشمان خوابآلود عاشقان رسولالله پراند. مثل اين که وقتی که انسان به معشوق خويش میرسد تمام خستگیها بخاطر عشق تمام خواهد شد و يک بار قدرت الهی و جذابيت رسول الله(ص) به انسان میگويد که ای انسان غرق در گناه به هوش باش که به مدينه آمدی به جایی آمدی که قدمهای استوار مرد خدا رسول الله از کوچههای آن به گوش میرسد.
پس از اين که به هتل رسيديم و اسکان يافتيم پس از غسل به طرف مسجد روانه شديم ولی با چشمان بهت زده و با استخوانی در گلو و اشکی به چشمان به طرف مسجد رفتيم چون شهر کاملاً به يک شهر اروپایی تبديل شده بود. از ديوارهای گلی خبری نبود از کوچههای تنگ مدينه آثاری باقی نبود. از درختان خرما و نخلستانهای انبوه که روزی شاهد زنده و گواهی بر درد دلهای آقا علی(ع) بود خبری نبود. هرجا که چشم کار میکرد ساختمان و مغازههای شيک با اجناس لوکس بوده و ياد بازار مکاره را در ذهنم تداعی میکرد.
با اين اوصاف يک باره صدای مؤذن بلند شد و گفت اللهاکبر که همه به طرف مسجد النبی روانه شدند ما نيز خود را به امواج انسانها که از هر گوشه جهان برای زيارت و يا تجارت آمده بودند افکنديم تا به مسجد رسيديم. ازدحام جمعيت به قدری زياد بود که نتوانستم به جلو و در داخل مسجد شوم و ناچار اولين نماز را در صحن بيرون مسجد خواندم و سپس با چند تا از برادران از درب جبرئيل امين وارد مسجد النبی شدم.
راستی چقدر زيبا و با صفا با وجودی که سعی شده است تمامی مظهر شيع را نابود کنند ولی قبر رسول الله و اسامی که مجبور به دليل مسائل تاريخی نامگذاری شدهاند استفاده شوند همهی معنويت و صفا را برای عاشقان اهل نبوت و ائمه طاهرين خواهد بخشيد.
راستی مسجدالنبی اولين مسجد است که در مدينه بعد از هجرت رسول الله از مکه آغاز شد دستهای مبارک حضرت در ساختن اين بنای پرعظمت رنگ و صفای هميشگی به اين ساختمان داده با وجود آن که در زمان عبدالعزيز کلاً اين بنا تخريب و سپس ساخته شده بجز مقبره رسول الله ولی با وجود اين هنوز برای عاشقان بوی و صفای دوست را دارد.
ادامه دارد...