خاطره شهيد حبيب‌اله کريمی قسمت «25»
شهيد «حبيب‌اله کريمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «فضای معنوی منا و سخنرانی و توسلی که برادران بعثه امام ترتيب داده بودند، جداً انسان را به‌ياد شب عمليات در جبهه‌ها می‌انداخت و هر وقت از شب که نگاه می‌کردی تا صبح تعدادی از برادران با خدا راز و نياز می‌کردند، زيرا همه می‌خواستند از همه‌ی دقايق که در اين وادی ملکوتی هستند استفاده کنند...» قسمت بیست و پنجم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

حال و هوای جبهه در مکه

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حاج «حبيب‌اله کريمی» هفتم اسفندماه سال 1336 در يک خانواده مذهبی در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در آبادان ماند و از میهن اسلامی دفاع کرد. سال 1361 دوره عمومی سپاه را در اهواز گذراند. سال 1360 پدرش را در درگیری اشرار از دست داد. وی سرانجام پس از 7 سال حضور مستمر در جبهه 22 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.

شهید حبیب‌اله کریمی سال 1365 به سفر زیارتی حج تمتع مشرف می شود. وی در دفتر خاطرات خود از این سفر معنوی می نویسد.

بیشتر بخوانید: جمرات ثلاثه / قسمت23

متن خاطره قسمت «24» :

حال و هوای جبهه در مکه

فضای معنوی منا و سخنرانی و توسلی که برادران بعثه امام ترتيب داده بودند، جداً انسان را به‌ياد شب عمليات در جبهه‌ها می‌انداخت و هر وقت از شب که نگاه می‌کردی تا صبح تعدادی از برادران با خدا راز و نياز می‌کردند، زيرا همه می‌خواستند از همه‌ی دقايق که در اين وادی ملکوتی هستند استفاده کنند.

پس از اقامه‌ی نماز صبح روحانی کاروان در مورد کارهايی که باقی مانده بود صحبت کرد و گفت که بايد تا قبل از نماز ظهر آخرين رمی جمرات را انجام دهیم و سپس در مسجد خیف که خيلی مستحب است نماز بخوانيم و بعد از نماز ظهر همه بايد سريعاً قبل از غروب آفتاب و ادای منا را ترک کنند و اگر کسی نرفت بايد شب سيزدهم را نيز در منا بماند و صبح نيز بايد حتماً رمی جمرات کند، از اين رو تاکيد کرد که سريعاً بعد از نماز ظهر تا قبل از غروب آفتاب صحرای منا را ترک کنيد.

مسجدی که 700 هزار پيامبر درآنجا نماز خوانده‌اند

ما نيز با برادر براتی که ديگر حاجی شده بود، بعد از رمی جمرات ثلاثه و زدن آخرين سنگريزه به شيطان برای اقامه نماز ظهر به مسجد خيف رفتيم؛ راستی گويند که مسجد خيف مسجدی که 700 هزار پيامبر در آنجا نماز خوانده‌اند و ثواب 100 رکعت نماز در اين مسجد برابر است با 70 سال عبادت، که متاسفانه نماز زيادی نخوانديم و چند روز ديگر هم آمديم که ثواب را اندوخته عاقبت خويش کنيم که متاسفانه از طرف عمال سعودی خائن درب مسجد تا سال آينده بسته شده بود.

بالاخره پس از اقامه نماز ظهر به طرف منازل در مکه حرکت کرديم، منازل ما در آنجا چيزی حدود 20 دقيقه پياده روی بود که خيلی نزديک بود و پس از آن ديگر ما اعمال و مناسک حجمان به پايان رسيد، ولی نمی‌دانم که خداوند حج ما را قبول کرده است يا نه، ولی ان‌شاءالله خداوند از کليه برادران قبول بفرمايند؛ سپس هر شب تا روزی که می‌بايست به ايران پرواز کنيم، سخنرانی يکی از شخصيت‌ها و نوحه خوانی حاج آقا آهنگران بود در فضای پر از معنويت مکه که فضای و هوايش برای اهل ايمان حالی ديگر داشت، با نوحه سرایی و سخنرانی اين برادر عزيز صفای ديگری نصيب ما شد، راستی حاج آقا انصاريان نيز يک شب با صحبت عارفان و عزاداری بسيار خوب و شيوا ما را مستفيض کردند.

پس از اتمام اعمال واجب ديگر کار جهت اعمال مستحبی شروع شد، در شب جمعه که چند روز به سفر ايران مانده جهت اينکه به کليه‌ی کسانی که حقوقی بگردنمان داشتند به پيشنهاد برادران برای ادای عمره مفرده به مسجد تنعیم رفتيم و مُحرم شديم و سپس اعمال عمره مفرده را که مانند عمره تمتع به اضافه طواف نساء و نماز طواف نساء را انجام داديم به نيابت شهداء، رزمندگان، پدر و مادر، زن، خواهر و برادر و کليه‌ی کسانی که در موقع حرکت التماس دعا گفته بودند، هر کس در اين روز سعی در بجای آوردن بيشتر اعمال جهت کسب ثواب بيشتر بود و قرار شد که فردا به غار حراء برويم جايی که وحی به پيامبر اسلام نازل شد؛ ان شاءالله پس از رفتن به اين مکان مقدس در مورد آن نيز چند جمله‌ای خواهم نوشت. 31 مرداد سال 1365 ساعت 12 شب.

ادامه دارد...

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده