خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «47»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دو پیکر شهید، يکی مربوط به سرهنگ «علی اصغر لو»از نيروهای ويژه هوابرد که به دست کومله‌ها کشته شده بود و يک پیکر هم مربوط به يک پيش‌مرگ، که هلیکوپتر آن‌ها را به سقز بردند...» قسمت چهل و هفتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

انتقال پیکر شهدا

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرم‌آباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دوره‌های آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.

قسمت «47» خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :

روز یازدهم فروردین سال 1360

روز يازدهم فروردين، روزی ابری بود، ولی قسمتی از آسمان از وجود ابر پاک شده بود. در حدود ساعت 3 الی3:30 سه فروند هليکوپتر به سردشت آمدند.

يک فروند از آن‌ها کبری بود و 2 فروند 214؛ دو پیکر شهید، يکی مربوط به سرهنگ «علی اصغر لو»از نيروهای ويژه هوابرد که به دست کومله‌ها کشته شده بود و يک پیکر هم مربوط به يک پيش‌مرگ، که هلیکوپتر آن‌ها را به سقز بردند، من فکر می‌کنم تعدادی، شايد از هر گروهان 2 نفر سرباز منقضی 56 هم با خود برده باشند.

عصر روزیازدهم فروردین ابرهای سياه بيشتر شدند و شب12 فروردین باد نسبتاً طوفانی شروع شد، شايد هم تا فردا صبح ببارد و هوا به شدت سرد گرديد؛ به هيچ وجه نمی‌شود پيش‌بينی کرد تا فردا وضع هوا چه می‌شود.

پايگاه‌ها با گلوله‌های منور اطراف خود را روشن می‌کردند و گاهگاهی صدای رگبار تيربارها نيز به گوش می‌رسيد من مجبور هستم که در اين هوای بد تمام سنگرها سرکشي کنم زيرا اضطراب خوابيدن سربازان را دارم.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده