زنان عاشورایی - صفحه 2

زنان عاشورایی

زنان عاشورایی ؛ صبح تا صبح گرد و خاک پوتیناتو پاک می کنم

گوش بده من دو کلوم حرف حساب دارم باهات آخه این رسمشه که اینقده بی وفا بشی؟

زنان عاشورایی ؛ «امسال هم بدون تو سالی جدید شد»

عکس هایت آمد و آن چند خط من حالم خوب است

زنان عاشورایی ؛ در نینوای عشق، بخوان شعر تازه ای

شعری بخوان که کاخ ستم را تکان دهی باید خروش زینبی ات را نشان دهی

زنان عاشورایی ؛ از ذوالفقار خطبه زینب قلم شود

زینب که رو به هر چه غم آغوش می کشد / داغ هزار طایفه بر دوش می کشد

زنان عاشورایی ؛ هشت سال سپید آمد

هشت سال سپید آمد و رفت، موی من رنگ موی مادر شد هشت سال سپید من بودم، تو ولی قاب عکس عید شدی

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند دهم)

خورشید شعله ور شد و در آسمان گرفت/ بانو به نام نامی تو شعر زنده شد

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند نهم)

بعد از چهل غروب چهل سال پیرتر، زینب اسیر بود و نگاهش اسیر تو

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند هشتم)

صحرای داغ بود و تن ماهپاره ها، خون می چکید از شب بهت ستاره ها

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند هفتم)

زینب درست مثل پدر حرف می زند میراث مادر است دل داغ پرورش!

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند ششم)

بغض هزار ابر سترون به شانه اش اشک هزار رود روان را به دوش داشت

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند پنجم)

وقت سفر رسید و کسی آب هم نریخت، پشت کبوتری که غریبانه پر گرفت

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند چهارم)

زینب به روی نیزه سری دید نوحه خوان در شام کوفیان قمری دید نوحه خوان

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند سوم)

خون می چکید از سر و رویش خدای من زینب به زخم های مکرر نگاه کرد

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند دوم)

داغی که از مدینه به محراب کوفه رفت از دست های بسته حیدر شرو عشد

زنان عاشورایی ؛ زیباترین کلام رسا در مدار عشق (بند اول)

مادر شدی که صبر بیاید به کار عشق، تا از تو روشن است مسیر سپید ماه

زنان عاشورایی ؛ ما که فانی شوندگان هستیم مرگ بهتر که این چنین باشد

حال ما را کسی نمی داند جز همان کس که مثل ما جان داد

زنان عاشورایی ؛ می توانی شبیه لبخندی روی لب های یک پدر باشی

بعدها مثل مادرت حتی دختری مادر پدر باشی /ازدواجت به شرط این باشد که از برادر دمی جدا نشوی

زنان عاشورایی ؛ بعد از تو حال خانه بد و حسِ کوچه تلخ

از لحظه ای که دور شدی، دورتر به من/ باد آمده تو را برساند خبر به من

زنان عاشورایی ؛ تو زینب سلام الله علیها شوی...

شب را کنار زد... و سحر آفریده شد، چشمی زدی به ما نظر آفریده شد

زنان عاشورایی ؛ از روز ازل تو آسمانی بودی

با بغض به من خیره شدی می فهمم، آن خنده ترد آخرت هم اینجاست دل، نامه کربلایی ات را آورد، سوغاتی خوب سفرت هم اینجاست
طراحی و تولید: ایران سامانه