روایتی خواندنی از زبان فرزند جانباز و آزاده «ایرج کریمی»
فرزند جانباز و آزاده کرمانشاهی «نادر کریمی»، میگوید: پدرم، یک بار بدون اجازهی نگهبانها یک نصفه لیوان آب برمیدارد که مأمورها به جانش میافتند و آن قدر کتکش میزنند که هشت دندان و فک پایینش میشکند.
کد خبر: ۵۶۹۹۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی«عبدالرضا گرایی»
«عبدالرضا گرایی» میگوید: خبر رحلت حضرت امام در اردوگاه پخش شد و اردوگاه شماره 15 تکریت غوغا شد. بچهها به عزاداری و سینه زنی پرداختند. بعثیها هم برای آزار روحی اسرا شروع به پخش موسیقیهای شاد و مبتذل از بلندگوهای اردوگاه کردند.
کد خبر: ۵۶۹۹۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۱۹
«هدیه مادرم را از گردنم محکم کشید و گفت حرص خمینی و چندین فحاشی به من کرد دستمال را به ۴ قسمت تقسیم کرد و دستها و چشمهایم را با آن بست. سرباز با اسلحه زد توی دهانم و دندانم شکست گفتم مادرجان چه هدیهای دادی ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۹۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
خاطره ای ناب از آزاده کرمانشاهی؛
«ذوالفقار طلوعی» آزاده کرمانشاهی گفت: «یک روز مسئولین اردوگاه اسرا را تهدید کردند. در جواب آنها یکی از اسرا بلند شد و در حالی که تیغ تیزی در دست داشت به فرمانده ی عراقی گفت: شما ما را به ضرب و شتم تهدید نکنید، اگر این دست ها برای شما بلوک بزنند، خودمان یکی یکی انگشتانمان را قطع می کنیم ...»
کد خبر: ۵۲۲۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸
روایتی خواندنی از آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- آزاده و جانباز کرمانشاهی از خاطرات دوران اسارت خود اینچنین می گوید: «سطل های پر آب را روی اسرا خالی می کردند و با چوب و چماق بدن خیس بچه ها را می کوبیدند اما شعله های راز و نیاز عاشقانه های بچه ها فروزان تر شد.»
کد خبر: ۵۱۲۹۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۴
نوید شاهد - کتاب «یاد وطن» مجموعه خاطرات اسرا است مجموعهای با موضوع جنگ تحمیلی میباشد که توسط «نبی اله تبار» نوشته شده است و نشر سورههای عشق آن را در سال ۱۳۹۶ منتشر کرده است.
کد خبر: ۴۹۹۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۶
کتاب «قنوت در قفس»، خاطرات پر فراز و نشیب دوران اسارت که «سرافراز عبداللهی» حوادث تلخ و سرنوشتهای عجیب دوران اسارت در این کتاب عنوان می کند.
کد خبر: ۴۷۵۷۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۷
خاطرات اسرا؛
در مراسمات جشن معمولا با شیرینی های دست ساز از اسرا پذیرایی می شد؛ شیرینی ها را از آرد و نان های فانتزی تهیه می کردیم.آرد و نان ها را از بوفه ی اردوگاه تهیه می کردیم؛ اما در یک مقطعی حدود سه چهار ماه بود که دیگر آرد و نان فانتزی وارد اردوگاه نمی شد.
کد خبر: ۴۵۱۸۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۰۷
برادر آزاده محمدعلی صمدی
برادر آزاده محمدعلی صمدی در تارخ1365/11/11 به دست نیروهای بعثی گرفتار شده و در تاریخ1369/6/5 به آغوش وطن بازگشت.
کد خبر: ۴۴۳۹۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۴
خاطره ایام محرم در اسارت:
حجت الاسلام عالی گفت: بعثی ها در آستانه محرم نوعی آمپولی به همه اسرا می زدند که همه را سست و بی حال می کرد تا توان هیچ کاری از جمله عزاداری نداشته باشند.
کد خبر: ۴۱۰۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
ماجرای اسارت آزاده سرافراز"احمد یوسف زاده"؛
آمد به سمت من و بیسوال و جواب یک سیلی هم به من زد، پنجه سنگین سرباز عراقی در صورتم که نشست یک دفعه «اسارت» را تمام و کمال حس کردم.
کد خبر: ۴۰۸۰۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۶
نوید شاهد یزد:علیاصغر افضلی، آزاده سرافرازی از استان یزد و از خطه ابرکوه است که حدود 8 سال را در اردوگاههای عراقی به سر برده است.
کد خبر: ۴۰۴۷۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۸