امیر سرتیپ خلبان کیومرث حیدریان

امیر سرتیپ خلبان کیومرث حیدریان
یک نکته از هزاران(2 )؛

خاطرات" خلبان کیومرث حیدریان " از دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه/ دیدار شگفت انگیز

بین راه؛ بچه ها مرا در جلوی بیمارستان کنار دست راننده می بینند؛ دست و پا شکسته و گچ گرفته. چون حالم بد بود، مرا جلو گذاشته بودند تا شاید حالت تنگی نفس و خفگی ام بر طرف شود. یک دفعه متوجه شدم یک نفر مرتب داد می زند:" بابا... بابا..." سرم را برگرداندم پسرم بود مرا از شیشه ماشین دیده و شناخته بود.
طراحی و تولید: ایران سامانه