شهید انقلاب
شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۳
شهید حسن کلهر فرزند مصطفی در سال 1309 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 15/3/42 در روز دستگیری امام در تظاهرات در منطقه سه راه غفاری بر اثر اصابت تیر به ستون فقرات به بیمارستان منتقل و پس از سه روز به شهادت رسید.

سال 1342 بود. 6 سال بود که ازدواج کرده بودیم و با هم زندگی می کردیم. دو تا پسر داشتیم 5 ساله و 3 ساله و باردار بودم. حسن به نماز و روزه و حلال و حرام خیلی اهمیت می داد. شجاع و مردم دوست بود. تو کار کشاورزی خیلی جدی بود. کسی حق تعرض به زمینهاشو نداشت. به امام حسین(ع) و اهل پیامبر(ص) خیلی ارادت داشت. ایام عاشورای حسینی بود نذر کرده بود برای عزاداری سید الشهدا هر سال به امامزاده چها اختران برود. حاج آقا علی چهل اخترانی از مسئولین هیئت بود. مردم حرمت خاصی برای ایشان قائل بودند و تابع حرفها و صحبتهایش چون با امام ارتباط داشت و مردم را خط دهی می کرد.

حسن به آقا خیلی علاقه داشت و وقتی قرار شد آقا در چهل اختران سخنرانی کند با هر سختی که بود خود را به آنجا رساند تا اینکه خبر دستگیری آقا را در هیئت به مردم دادند و از آنها خواستند به هر وسیله ای شده خود را مسلح کنند. حسن یک قمه برداشت و رفت. روز شلوغی بود. صدای تیراندازی به گوش می رسید که مجروح ها و شهدا را با هم می ریزند تو ماشین و می برند. چند روز از حسن خبر نداشتم. بعد از کلی پیگیری متوجه شدیم که در کوچه آبشار تیر خورده و در بیمارستان بستری شده و 20 مرحله عمل جراحی انجام شده و چهار تا تیر خورده بود.

یک روز با بچه ها به بیمارستان رفتیم اما رو تختش نبود. گفتند شهید شد. به همین راحتی تو اون شرایط سختی که داشتم ساوام آمد خونمون. گفتند به شما پول می دهیم نگویید تیر خورده و شهید شده و بگویید مریض بوده و فوت کرده و از ما تعهد گرفتند که بی هیچ سر و صدایی و هیچ مراسمی دفنش کنیم. پسرم محسن به دنیا آمد. یک ساله شده بود بی آنکه دست نوازش پدرش بر سرش باشد. البته من غافل بودم. غافل از اینکه زنده هست و یک روز پسر بزرگم خواب دیده بود باباش آمده و محسن را بغل کرده و برده. وقتی برایم تعریف کرد خیلی ترسیدم. یک ساعت بعد محسن افتاد تو آب و خفه شد و رفت پیش باباش....

منبع: کتاب شهید اول

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده