در دوران دفاع مقدس به منظور اداي تكليف و دفاع از آرمان‌هاي اصيل انقلاب، به عنوان بسيجي لباس رزم به تن نموده، به اميد وصال معشوق عازم مناطق عملياتي گرديد...
نويد شاهد كردستان:

 شهيد جعفر حيدري (1365-1342)

جعـفردر سريـش آباد ديده به جهان گشود. پدرش رجب الله ومادرش فانوس نام داشتند،تاسوم راهنمايي تحصيل نمود، سپس به شغل كشاورزي روي آورد.
در دوران دفاع مقدس به منظور اداي تكليف و دفاع از آرمان‌هاي اصيل انقلاب، به عنوان بسيجي لباس رزم به تن نموده، به اميد وصال معشوق عازم مناطق عملياتي گرديد.
جعفر در منطقه‌ي عملياتي شلمچه (كربلاي پنج) براثر اصابت تركش خمپاره به سرش به ديدار معشوق شتافت.
مزار او در گلزار شهداي سريش آباد قرار دارد. يك فرزند پسر ويك فرزند دختر حاصل زندگي او بود، دخترش پس از شهادت پدر، براثر سانحه تصادف رانندگي به او ملحق گرديد.

جعفر بعد از شهادت علي اسفندياري خيلي ناراحت بود، پس از تشييع ‌پيكر ايشان، به من گفت: «مادرجان! علي نيز شهيد شد»! گفتم:«شهيد شدن هم لياقت مي‌خواهد خوشا به سعادتش» گفت:«آري مادر، علي لياقتش را داشت وبه آرزويش رسيد، مادر از تو خواهش مي كنم تا برايم دعا كني تا من نيز اين لياقت را پيدا كنم».

شبي در منزل نشسته بوديم، جعفر رو به من كرد وگفت:« پدر جان! مي‌خواهم دوباره به جبهه بروم» گفتم:«فرزندم! تو كه مي‌داني، قرار است، من در آيندة نزديك به مكه مشرف شوم، اجازه بده من بروم و برگردم بعد به جبهه برو!»


وقتي ديد مي‌خواهم جبهه رفتن او را به تأخير بيندازم، گفت:«بابا، خاطرتان هست كه چند شب پيش آقاي قرائتي در درسهائي از قرآن تلويزيون گفتند كه مكه رفتن نياز به پول دارد وجبهه رفتن به خون » وبالاخره با همين حرف‌هاي عاشقانه، مرا راضي كرد.

شبي در منزل نشسته بوديم و تلويزيون تماشا مي‌كرديم، برنامة تلويزيون دربارة جنگ تحميلي بود يك دفعه صحنه‌هايي از عمليات را نشان داد، جعفر بر زانو كوبيد و آهي جانسوز كشيد و گفت:« كاش من هم در جبهه بودم». او رفت و من، مادر دلسوخته‌اش را چشم انتظار گذاشت.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده