يک معجزه جالب
چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۲۰
نوید شاهد - شهيد "کرامت الله کريمی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «يک روز ساعت 5 عصر خواستم بروم بیرون از سنگر که يک خمپاره 120 ، سه متري نزديکي من خورد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "کرامت الله کريمی"
20 دی ماه 1345 در شهرستان مرودشت دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی
مدرسه بوستان شد. دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و دوران
راهنمایی را در مدرسه حافظ گذراند.
او
عاشق امام و انقلاب بود از این رو به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران پیوست.
با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد.کرامت الله هميشه لبخند بر لب داشت و نماز اول وقت را فراموش نمي کرد و به ديگران هم توصيه مي کرد. مرتب قرآن را تلاوت مي کرد و با دوستان خود بسيار مهربان بود.
وی سرانجام 27 مرداد ماه 1365 در عمليات والفجر 8 منطقه عملياتي فاو به شهادت رسید.
متن خاطره : يک معجزه جالب
يک معجزه جالب از امام زمان (عجل الله تعالي): يک روز ساعت 5 عصر خواستم بروم بیرون از سنگر که يک خمپاره 120 ، سه متري نزديکي من خورد. اما آن جاي که خداوند مي خواست هيچ ترکش و موجي از خمپاره به من نخورد . اما من همين طور که ايستاده بودم ديدم ترکش هاي خمپاره مثل تير از اين طرف و آن طرف من رد شد و از حرمت و عظمت خدواند يک ترکش به من نخورد . اما من آرزو يک ترکش را داشتم و هيچ ترکش به من نخورد . برادران و خواهران بفهميد که خدواند چقدر کمک به ما مستضعفين و بيچاره ها و رزمندگان اسلام مي کنند . پس او را سجده و سپاس کنيد .
يک معجزه ديگر :
يک روز ساعت 5:10 دقیقه عصر با تني چند از برادران نشسته بوديم يک خمپاره جلو سنگر خورد زمين. ترکش هاي آن همه جا پراکنده شد در سنگر يک صندوق انگوري بود يک ترکش راست به صندوق خورد و اتفاقا من هم راست رو به روي صندوق ايستاده بودم . يک مرتبه يک حالتي رعب به من دست داد ترسيدم گفتم ترکش خوردم . لحظه اي بعد من بدنم آرامش گرفت . متوجه شدم که اگر صندوق نبود ترکش در شکم و کمر من مي خورد و مجروح مي شدم . از لطف خداوند هيچ صدمه اي به من وارد نشد.والسلام
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما