پیراهن خونی حمیدرضا
چهارشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۱
یکی از همرزمان شهيد "حميدرضا سلمانيان" در خاطره ای می گوید: «مرداد سال 1360 بود. با چند نفر از برادران رزمنده در ایستگاه 7 آبادان در سنگر نشسته بودیم که...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "حميدرضا سلمانيان" دوم تيرماه 1343 در خانواده اي فقير در شهرستان فسا دیده به جهان گشود.7 ساله بود که راهی مدرسه شد.
تحصيلات خود را ادامه داد و توأم با درس خواندن در فعاليت هاي سياسي ضد رژیم شاه شرکت می کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی عضو کميته انقلاب شد. پس از چندی به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران پیوست. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. وی سرانجام 27 مرداد ماه 1360 در منطقه ايستگاه آبادان بر اثر اصابت ترکش
به بدن به درجه به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهداي شهرستان فسا به
خاک سپرده شد.
متن خاطره: پیراهن خونی حمیدرضا
یکی از همرزمان شهيد "حميدرضا سلمانيان" در خاطره ای می گوید: 26 مرداد سال 1360 بود. با چند نفر از برادران رزمنده در ایستگاه 7 آبادان در سنگر نشسته بودیم. تعدادی از برادران جهت سرکشی از رزمندگان با هدایایی از قبیل لباس و زیر پیراهنی و مواد خوراکی وارد سنگر شدند و هدایا را تقدیم رزمندگان کردند.فردای آن روز برای حمام کردن با دو نفر از برادران می خواستیم به شهر آبادان برویم. حمیدرضا اصرار می کرد که من هم می آیم ولی چون نیرو در خط زیاد نبود فرمانده اجازه نمی داد. با اصرار خیلی زیاد فرمانده موافقت کرد و با هم رفتیم.
پس از حمام لباس های اهدائی را پوشیدیم و بعد از ظهر پیاده از آبادان به سوی خط برگشتیم. در بین راه با هم صحبت می کردیم که یک دفعه حمیدرضا گفت: «من غسل شهادت گرفته ام و بدنم هم تمیز است. دلم می خواهد زیر پیراهن سفیدی که پوشیده ام فردا با شهادتم به رنگ سرخ تبدیل شود.» درست فردای همان روز نزدیک به ظهر که از پست نگهبانی بر می گشت او را دیدم سلام و احوال پرسی کردم. همین طورکه با هم صحبت می کردیم، ناگهان یک خمپاره 60 که معروف به خمپاره نامرد بود آمد و هر دو سریع روی زمین دراز کشیدیم. بعد از چند دقیقه بلند شدم و یک دفعه دیدم حمید رضا غلطی زد و دیدم ترکش خمپاره به سینه اش اصابت کرده و به قلبش خورده است. پس از چند ساعت به شهادت رسید.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما