قدرت خداوند در بازوی توانمند رزمندگان
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "نصرالله ايمانی" یکم فروردین سال 1337 در خانواده ای روحانی در کازرون دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و پس از گذراندن دوران تحصیلی موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. سال 1356 به سربازی رفت و در پادگان هشتگل اهواز مشغول به خدمت شد. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و سرانجام 20 اردیبهشت سال 1362 در اثر اصابت خمپاره به شهادت رسيد.
متن خاطره خودنوشت:
29بهمن ماه 1360 ( پنجشنبه - سوسنگرد، مقر نانوائی ) ساعت8:30 قرار بود که امروز به بستان برويم. با ماشين تويوتا به رانندگی اکبر با برادر ابراهيم پورحاجی، محمد جليل پور و برادر دل پسند واحمد کفاش به طرف بستان حرکت کرديم در ابتدای پل سوبله چند عکس گرفتيم. بعد از راه حور العظيم به طرف تنگ چذابه رفتيم و تقريباً تا نزديکی چذابه رفتيم ولی به خاطر شدت آتش برگشتيم آمديم بستان و ديداری با دوستان جديد داشتيم بعد از اينکه يکی از برادران چند عکس گرفت و پس از چند لحظه به طرف الله اکبر رفتيم تا تعدادی گلوله خمپاره 80 که از عراقی ها مانده بود بياوريم در مسير راه تانک ها را ميديديم که با چه وضعی در اين حمله ( طريق القدس ) باقی مانده بود.
بوی نامطبوع جسد بعثی ها
هنوز جسد مزدوران در داخل تانک ها مانده بود و بوی نامطبوع آن فضا را پر کرده بود. آری برادر چه شد آن همه سر و صداها، چه شد آن قدرت طاغوتی صدام، کجا رفتند متجاوزين به دين و آئين اسلامی ما و چه خوش گفت امام که "آنچنان سيلی به صدام خواهيم زد که از جا بلند نشود". آری هنوز تانک ها حتی از جا هم کنده نشده بودند، هنوز صداميان در سنگرها خواب بودند و هنوز ناله های در بدری شان در صحراها به گوش می رسيد باشد تا نشانگر الله و حاکميت او بر زمين باشد.
قدرت خداوند در بازوی توانای رزمندگان اسلام
به هر حال خمپاره ها را جمع کرديم و يک تير بار کاليبر 50 که روی نفربر خودمان بود زده شد و باز کرديم و به سوسنگرد برگشتيم، آنچه در اين دشت و دمن ها بيشتر از هر چيز ما را متوجه می ساخت قدرت الله در بازوی توانای رزمندگان اسلام بود. چگونه دشمن متجاوز ده ها کيلومتر فرار کرده و نابود شدند.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس