خاطره شهيد حبيب الله کريمی «10»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «قبرستان احد در کنار کوه احد قرار دارد و درب اين قبرستان مانند قبرستان بقيع بر روی شيعيان رسول‌الله بسته است. در کنار درب بسته شده که بايستيد آثار دو قبر را می‌بينيد که يکی از آنها متعلق به حمزه‌ی سيدالشهداء عموی پيامبر و ديگری و...» قسمت دهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

خاطره

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حاج «حبيب الله کريمی» هفتم اسفند سال 1336 در يک خانواده مذهبی در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در آبادان ماند و از میهن اسلامی دفاع کرد. سال 1361 دوره عمومی سپاه را در اهواز گذراند. سال 1360 پدرش را در درگیری اشرار از دست داد. وی سرانجام پس از 8 سال حضور مستمر در جبهه 22 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.

شهید حبیب‌اله کریمی سال 1365 به سفر زیارتی حج تمتع مشرف می شود. وی در دفتر خاطرات خود از این سفر معنوی می نویسد.

بیشتر بخوانید: معنای واقعی اسلام و فلسفه درست حج / قسمت9

متن خاطره‌ قسمت دهم: 

روز 11 مرداد سال 1365 در ساعت 4 بعدازظهر قرار شد که به يک سری جاهايی که از قبلاً قول داده شده است برويم. ابتدا به نزديکی قبرستان احد رفتيم که قبلاً چند کيلومتری مدينه بود ولی فعلاً به مدينه متصل شده است.

قبرستان احد در کنار کوه احد قرار دارد و درب اين قبرستان مانند قبرستان بقيع بر روی شيعيان رسول‌الله بسته است. در کنار درب بسته شده که بايستيد آثار دو قبر را می‌بينيد که يکی از آنها متعلق به حمزه‌ی سيدالشهداء عموی پيامبر و ديگر قبر حَنْظَلَة بْن اَبی‌عامِر معروف به غسيل الملائکه است. جوانی که در همان شب زفاف هنوز به حمام نرفته وقتی اطلاع پيدا کرد که رسول‌الله به جنگ رفته است فوراً عازم ميدان شد و خود را به رسول الله رسانيد و گفت که من تا اطلاع پيدا کردم فوراً آمدم ولی هنوز غسل نکرده‌ام و می‌ترسم در جنگ شهيد شوم ولی به حمام نرفته باشم که رسول‌الله فرمود فعلاً دشمن امان نمی‌دهد ولی پس از اتمام جنگ رسول خدا فرمود که من ديدم پس از شهادت حنظله چند ملائکه او را غسل دادند و با خود بردند.

در قسمت ديگر اين قبرستان يک گور دسته جمعی بود که گويند 63 نفر از اصحاب پيامبر که در جنگ به درجه رفيع شهادت نائل آمدند؛ کفر همه را در يک گور دسته جمعی قرار داد و ما نيز در کنار اين قبر دسته جمعی نشستيم و به ياد تمام قبرهای دسته جمعی در جبهه‌ها گريه و نوحه‌خوانی کرديم و در اين محل حاج صادق آهنگران نيز نوحه خواند.

چه لطف و صفایی داشت پس از تنگه‌ی احد جایی که بعضی از مسلمين با تفسير حرف رهبر خود يعنی رسول‌الله باعث شکسته شدن حمزه و زخمی شدن پيامبر شدند ديدن کرديم. تنها جایی را که هنوز آل سعود و هيچ فرقه و حکومتی نتوانسته است خراب کند، همين تنگه در دل کوه می‌باشد.

عجب انسان به شگفت می‌ماند که فرد درس نخوانده و دوره نرفته اين قدر جالب تاکتيک نظامی بداند و اينجا است که پي می‌برد که خداوند پيامبرش را از همه‌ی فنون کامل می‌کند تا سرمشق کليه‌ی نسل‌ها در ادوار کليه‌ی قرون باشد. وقتی که انسان در اين بيابان که فعلاً رنگ شهر به خود گرفته تنها به فکر می‌شنيد با خود می‌گويد خدا را سپاس و شکر که ما مسلمان و شيعه آفريده شديم و از اين که رسول خدا او را دعوت کرده که از صحنه جنگش بازديد کنيد به خود می‌بالد و با تمام ناباوری‌ها باور می‌کند که در کنار کوه و تنگه پر عظمت احد ايستاده است.

راستی حاج آقا سعيدی روحانی همراه ما می‌گفت که در کنار قبرستان مسجدی بوده است و در حدود 50 متر آن طرف‌تر مسجدی را بنا کرده‌اند ولی ما در جای اصلی و بر روی خاک نماز شهدای احد را خوانديم. من ابتدا نمی‌دانستم که آل سعود چرا تمام آثار را خراب و به عنوان نوسازی جای آن را تغيير می‌دهد. حتی 50 الی 100 متر ولی ان‌شاءالله در پايان اين مسافرت پر شکوه خواهم گفت.

ادامه دارد...

قسمت11

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده