خاطره شهيد حبيب‌اله کريمی قسمت «21»
شهيد «حبيب‌اله کريمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روز عيد قربان در منا عجب لطف و صفایی دارد. پس از آنکه به منا رسيديم، سريع سفره صبحانه پهن شده و 100 نفر برادر سپاهی مانند اعضای يک خانواده بر سر اين سفره نشستند و...» قسمت بیست و یکم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

صفای عید قربان

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حاج «حبيب‌اله کريمی» هفتم اسفندماه سال 1336 در يک خانواده مذهبی در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در آبادان ماند و از میهن اسلامی دفاع کرد. سال 1361 دوره عمومی سپاه را در اهواز گذراند. سال 1360 پدرش را در درگیری اشرار از دست داد. وی سرانجام پس از 7 سال حضور مستمر در جبهه 22 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.

شهید حبیب‌اله کریمی سال 1365 به سفر زیارتی حج تمتع مشرف می شود. وی در دفتر خاطرات خود از این سفر معنوی می نویسد.

بیشتر بخوانید: آخرين لحظات وقوف در عرفات با دعای کمیل / قسمت20

متن خاطره قسمت «21» : صفای عید قربان

روز عيد قربان در منا عجب لطف و صفایی دارد. پس از آنکه به منا رسيديم، سريع سفره صبحانه پهن شده و 100 نفر برادر سپاهی مانند اعضای يک خانواده بر سر اين سفره نشستند و سپس بعد از يک ساعت استراحت در ساعت 9 برای رمی جمرات عقبه آماده شديم.

بعضی از کاروان‌ها از رمی جمره عقبه برمی‌گشتند مانند اين که از جبهه‌ی جنگ با پيروزی کامل آمده باشند. همه شادمان از سنگ زدن به شيطان؛ بعضی از روحانيون کاروان‌ها جهت به‌جا آوردن مناسک درست حجاج کاروانشان را دور خودشان جمع کرده بودند و موعظه می‌کردند.

پس از آن که روحانی کاروان ما شرايط درست رمی جمره را گفت، به سمت ميدان جهت سرکوبی شيطان به حرکت کرديم. قرار بود که هفت سنگريزه‌ای که از صحرای مشعرالحرام جمع کرده بوديم را درست به شيطان بزنيم، ولی جهت اطمينان 30 عدد سنگريزه را با خود بردم و حدود 4 کيلومتر راهپيمایی و رسيدن به ميدان نبرد با شيطان.

در ميان راه با وجود سيل عظيم حجاج، با خود فکر می کردم که آيا اين همه حجاج برای زدن شيطان خود را بسيج می کنند؛ آيا شيطان را که خداوند گفته است همين شيطان سنگی يا شيطان درونی است که هميشه ما خود آن را به دنبال خويش به يدک می کشيم! يا شايد خداوند می‌خواهد ما در موقع گناه کردن به ياد بياوريم که شيطان را در روز عيد قربان در منا زديم، چرا باز به دنبال نفس اماره که بزرگترين شيطان درونی است می رويم! و اين جنگی درون و جدال با خود وجدان خويش باشد؛ با اين تفکرات در گرما که هر لحظه بيشتر می‌شد به نزديکی محل جمرات رسيديم.

ادامه دارد...

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده