17 اسفند؛ حال و هوای یک روز بهاری
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرمآباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دورههای آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سالها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.
قسمت «30» خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی»:
جمعه 15 اسفندماه 1359. روز جمعه 15 اسفند ماه قرار بود که ده بزرگی و يوسفی مرخصی بروند، من آنچه را که قبلاً گفتم خريدهام، پيچيدم و به آنها دادم.
بعد از ظهر روز جمعه فرا رسيد و ده بزرگی با يوسفی، با هليکوپتر به سمت سقز پرواز کردند و وسائل مرا هم بردند و من نفس راحتی کشيدم چون آنچه خريده بودم به آدمهای مطمئن و خوبی داده بودم که سالم آنها را به مقصد میرسانند.
شب 16 اسفندماه که فردای آن شنبه بود من در پايين ماندم و فردای آن روز، شنبه 16 اسفندماه به پايگاه مراجعه نمودم.
16 اسفندماه 1359. روزی آفتابی را شروع میکنيم و آن روز، روز دل انگيزی بود برفهای داخل پايگاه شروع به آب شدن نموده بود و آن روز به خوبی سپری شد.
شب 17 اسفند ماه، شبی آرام با آسمان صاف و پر ستاره بود و به خوبی گذشت. روز 17 اسفند ماه روز آفتابی و بسيار گرم و بهارگونه بود و البته در اين روز و روز قبل هليکوپتر چندين سری آمدند و مواد سوختی و وسائل لازم را به سردشت آوردند.
روز 17 اسفند ماه با تمام قشنگی خود گذشت؛ شب 17 اسفند ماه من در اثر کمی سرماخوردگی زياد حالم خوب نبود و بیسيم را به ستوان ملکوتی که افسر وظيفه بود و پيش خودم بود سپردم و خودم از سر شب در داخل کيسه خواب به استراحت پرداختم. تا صبح ساعت 10 از خواب بيدار نشدم، همان استراحت و گرمی کيسه خواب باعث شد که حالم خوب شد و اثر سرماخوردگی از بين رفت.
انتهای متن/