نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / فردین باقری / متن / زندگی‌نامه / زندگینامه
بسمه تعالی
زندگی نامه شهید فردین باقری فرزند حسین
شماره پرونده: 1/67/2643/ش
شهید فردین باقری در سال 1349 در شهر کرمانشاه در یک خانواده  مذهبی دیده به جهان گشود
در دوران کودکی بسیار کنجکاو بود دوران تحصیل او آغاز شد و با موفقیت تحصیل خود را ادامه می داد ایشان عضو انجمن اسلامی دبیرستان بود و فعالیتهای چشمگیری داشت در سال 1362 در حالی که یک نوجوان بود در پایگاه مسجد عضو شد و شبها نگهبانی می داد
وی بعد از گذراندن دوران رزمی بسیج آماده رفتن به جبهه شد
در محل وقتی گفتند فردین می خواهد به جبهه برود همه تعجب می کردند و می گفتند او بچه است او باید درس بخواند ولی او می گفت رفتن به جبهه یک واجب عینی است درس را بعدا می شود ادامه داد
از مشخصات دوران نوجوانی او بود که در سن 12 یا 13 سالگی شروع به روزه گرفتن نمود او علاقه زیادی به نماز داشت حتی اگر میهمان به منزل ما می آمد او حتما باید به نماز می رفت او علاقه شدیدی به مادر داشت یک بار نبود که بعد از صرف غذا از مادرش تشکر نکند
مثلا یک روز دوستان من که برادر بزرگتر او هستم به میهمانی آمده بودند بعد از غذا طبق معمول برادر شهیدم شروع به تشکر کرد یکی از دوستان از من سئوال کرد فلانی راستی این شخص برادرت است یا اینکه میهمان است
گفتم چرا؟ گفت برای اینکه از مادر و ما تشکر کرد.
او دوران تحصیل را با علاقه زیادی که به ریاضی و فیزیک داشت ادامه داد
اکثر معلمانش با او مثل یک رفیق بودند
ایشان تقریبا 14 ساله بودند که اولین مرحله به جبهه رفتند
بعد از مرحله اول علاقه او به جبهه صد چندان شد می گفتیم پس تحصیلات چه می شود می گفت ب خدا که جبهه دانشگاه است هرگز فراموش نمی کنم با چه شور و شوقی از جبهه صحبت می کرد ولی یک بار هم نگفت جای ما بد است یا اینکه در نامه چیزی نمی نوشت که مبادا ما ناراحت شویم و می نوشت که جای ما خوب است ای کاش شما هم بودید و تفریح می کردید
مثلا در این اوان آخر در حلبچه بود نوشت که اینجا مثل هتل می ماند در حالی که هر روز آنجا را شیمیایی می زدند او را در مرحله آخر یک هفته مرخصی داشت که حمله مرصاد آغاز گشت در رادیو اعلام کردند که همه برادرانی که مرخصی دارند به محلهای خود مراجعه نمایند او تا مورخه 67/5/5 مرخصی داشت ولی تکلیف را بر رفتن گذاشت و از مرخصی خود گذشت و به جبهه رفت
در روز دوشنبه 67/5/2 روز عید قربان با لبی تشنه بر اثر اصابت گلوله به پهلوی راست ایشان به درجه رفیع شهادت رسیدند
محل خدمت تیپ نبی اکرم (ص) گردان حمزه
محل شهادت اسلام آبادغرب توسط منافقین خائن و کوردل.