وصیت نامه شهيد فتح اله مير غفاری؛
تفنگم را بياوريد تا قلب دشمن مزدور را نشانه گرفته و آن را متلاشي کنم تا ديگر به خاک مقدس سرزمين عزيز ما حمله نکند کفنم را بياوريد تا آن را با خون گلگون کنم .
مادرم؛ روز شهادتم را جشن بگير


نوید شاهد فارس: شهيد فتح اله مير غفاری در سال 1341 در روستای گاوکشک ديده به جهان گشود .
تحصیلات ابتدايي را در زادگاهش ، راهنمايي را در مدرسه کوروش کازرون و دبيرستان را در مدرسه شاکر در رشته علوم انساني ادامه داد . با شروع جنگ تحميلي با وجود قبولي در آزمون تربيت معلم درس را رها کردو به جبهه رفت در آنجا با توجه به سوابق مبارزاتي و تحصيل به عنوان رابط عقيدتي و سياسي گردان فعاليت داشت.
  وی سرانجام در 15 مهر ماه 1361 در منطقه عملياتي پاسگاه زيد در حالي که به گفته همرزمانش در حال گفتن اذان مورد اصابت ترکش خمپاره در ناحيه ران قرار مي گيرد و به درجه رفيع شهادت نائل مي گردد .

(متن وصیت نامه)
بسم الله الرحمن الرحيم  
وصيت نامه سرباز ديپلم وظيفه فتح الله مير غفاري ، جمعي گروهان گردان 134 تيپ 3 لشکر 77 پيروز مشهد "
سلام عليکم بما صبرتم فنعم عقبي الدار"
سلام و تحيت بر شما باد که در طاعت و عبادت خدا صبر پيشه کرديد تا عاقبت نيکوکاري دست يافتيد

" الهي کفي بي عذّ الن کون لک عبداً و کفني فخراً ان تکون بي ربا انت کما احب فجعلني کما تحب"
اي خدا مرا اين عزت بس که بنده تو باشم و اين فخرم که پروردگارم تو باشي تو آنچنان که من دوست دارم پس مرا آن سان که مي خواهي بگردان . قال رسول الله (ص) " اشرف الموت قتل الشهاده" فرمود رسول خدا شرافتمندانه ترين مرگ شهادت است .
سپاس و ستايش خدايي را که مرا به صراط مستقيم هدايت کرد و نور هدايتش را بر قلبمان بر افروخت و توفيق جهاد و فدا کردن جان و مال در راه اقدسش را نصيبم کرد.

چنانکه بتوانم به خلوص نيت و قوت قلب و عزمي جزم در راهي که عاشقانش بر صفي بي انتها آن را مي پيمايند قدم بردارم و با مخلصان و متقيان و راهيان کوي شهادت در راه خدا همراه گردم و صراطش را چنان بپويم که شايسته است.

پروردگارا ... مشتاقان و عاشقان لقايت را بنگر که چگونه اميد به ديدار تو دارند و در راه حراست از دينت جانفشاني مي کنند جسم و جان بي مقدارم آنچنان ارزشي ندارد که براي رضايت آن را فدا نکنم.

پدر و مادر عزيزم : وقتي با تفنگ کلاشينکف قلبم را سوراخ کردند . وقتي ترکش خمپاره مغزم را متلاشي کرد . وقتي قطعه قطعه گوشت بدنم را از زير شني تانک بيرون آوردند و يا وقتي اسير شدم اصلاً ناراحت نباشيد زيرا من راهم را انتخاب کرده بودم و آن را به پايان رسانيدم البته به خوبي تفنگم را بياوريد تا قلب دشمن مزدور را نشانه گرفته و آن را متلاشي کنم تا ديگر به خاک مقدس سرزمين عزيز ما حمله نکند کفنم را بياوريد تا آن را با خون گلگون کنم .

مادرم دلم مي خواهد روز شهادتم را مانند روز تولدم جشن بگيري . هر کس که تو را شناخت ، فرزند و عيال خانمان را چه کند . ديوانه کني هر دو جهانش بخشي ، ديوانه تو هر دو جهان را چه کند . ما زنده به آنيم که آرام نگيريم ، موجيم که آسودگي ما عدم ماست . والسلام .

انتهای متن/
منبع:پرونده فرهنگی، مرکز اسند ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده