نوید شاهد - شهيد "براتعلی کبيری" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «...صبح ساعت 10 به مقر نيروهای تيپ امام سجاد واقع در يک کيلومتری پاسگاه عراقی ها و قرار بود که در آن محور قسمتی را هم ما بپوشانيم و يک لودر آمد برای ما سنگر بزند...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.  
خاطره خودنوشت شهيد
به گزارش 
نوید شاهد فارس، شهيد "براتعلی کبيری" با نام مستعار اکبر دوم فروردین ماه 1341 در خانواده مذهبی و مستضعف به دنيا آمد. 6 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدايی را در دبستان سعدی علی آباد کمين به پايان رساند.
دوره تحصیلی دبيرستان را در مدرسه 22 بهمن سعادت شهر گذراند. این دوره همزمان شد با اوج گیری انقلاب اسلامی. او از انقلابيون و مبارزين منطقه بود که در اکثر راهپيمايی ها و تظاهرات و پخش اعلامیه برعليه رژيم طاغوت شرکت می کرد. سال 1359 موفق به اخذ مدرک ديپلم با معدل بالا شد. پس از آغاز جنگ تحميلی آذر سال 1360به جنوب اعزام شد.
وی سرانجام 19 آبان ماه 1361 در عمليات محرم، منطقه عين خوش بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر به شهادت رسید. پيکر مطهر اين شهيد بزرگوار در گلزار شهداء علی آباد کمين به خاک سپرده شد.

متن خاطره خودنوشت قسمت ۴: پاتک دشمن
 بچه های گردان 965 آمدند و بالای تپه داخل کانال مستقر شدند و ما هم دوبار رفتيم مقداری مهمات آورديم براي برادران و عراقی ها در حدود 2-3  کيلومتری بودند و جاده آنها پيدا بود و ماشين هايشان رفت و آمد می کردند و يک پاسگاه هم در کنار جاده داشتند. شب داخل بی ام پی خوابيدم عراقی ها آنجا را کم و بيش مي کوبيدند. از ساعت 3:30 شروع کردند و آتش سنگينی روی سر ما ريختند و قصد داشتند پاتک بزنند ما هم يک آر پي جي که روز قبل برداشته بوديم برداشتيم و داخل کانال رفتيم نزديک برادران و همچنان دور و بر ما را می کوبيدند يک خمپاره خورد داخل کانال و چند تا از برادران زخمی شدند و سريع با آمبولانس آنها را بردند. هوا داشت کم کم روشن می شد و همچنان آتش دشمن سنگين بود و از طرف سمت ما پاتک زده بوديد که با تلفات و ضايعات مجبور به عقب نشينی شده بودند. هوا روشن شد آتش دشمن هم کمتر شد و ما هم آنجا بوديم تا ظهر و بعد از ظهر گفتند به عقب خط برگرديد و آمديم مقر. بعد از ظهر 13آبان ماه 1361 تپه هايی که نتيجه عمليات در دست عراقی ها بود آزاد شد، نزديک خط مرزی پيش رفتيم و مقدار زيادی تانک و نفربر و ماشين و سلاح به غنيمت گرفته شد.

امروز شنبه 15آبان ماه 1361 هواپيماهای دشمن چندين بار منطقه را بمباران کردند و يک بار هم بمب هايشان را نزديک مقر ما در فاصله 100 متری ريختند که يکی از بمب هايشان بين تانک ها افتاد کنار جاده، ولی بحمدالله به کسی آسيبی نرسيد .

مرحله سوم عمليات محرم
امروز يکشنبه 16آبان ماه 1361 مرحله سوم عمليات محرم شب گذشته آغاز شده و رزمندگان اسلام در حال پيشروی به سوی هدف های پيش بينی شده هستند. در ساعت 9 هنگامی که می خواستيم برويم جلو و به مقر ديگری برويم هواپيماهای دشمن مقر ما را بار ديگر چون ديروز بمباران کردند ولی به لطف خدا به هيچکس صدمه ای وارد نشد، در ساعت 11 امروز هنگامی که اين طرف رودخانه آمده بوديم يکی از هواپيماهای دشمن هدف قرار گرفته و در اين منطقه سقوط کرد و خلبان آن با چتر پائين آمد.

پاسگاه ابوقریب / پرواز دو برادر رزمنده
امروز دوشنبه 17 آبان ماه 1361 صبح ساعت 10 به مقر نيروهای تيپ امام سجاد واقع در يک کيلومتری پاسگاه عراقی ها و قرار بود که در آن محور قسمتی را هم ما بپوشانيم و يک لودر آمد برای ما سنگر بزند. بعد از ساعتی يکی از برادران آمد و گفت: بيائيد برويم پاسگاه ابوقريب بچه ها آنجا هستند. به مقر نيروها که آمديم چند تن از برادران علی آبادی آشنا را ديدم و يکی از آن ها خبر شهادت دو تن از برادران ديگرمان را به من داد، خيلی ناراحت شدم ولی مطمئن نبودم تا اينکه هنگامی که مهمات زده بوديم و می خواستيم به پاسگاه ابو قريب برويم برادران علی آبادی را که در عمليات صبح شرکت کرده بودند ديدم و آنها گفتند که بله برادران علی ارشدی و عبدالمطلب رشيدی شهيد شده اند. من هم آنها را مقداری دلداری دادم و گفتم ناراحت نباشيد، خدا بزرگ است و اصلا نگران نباشيد . بله آن دو برادر عزيز هم به ملکوت اعلا پيوستند و به نزد حضرت علی اکبر و قاسم رفتند.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده