خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «8»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بد نيست از دفترچه مثبت و منفي شهيدي هم يادكنيم و به خودمون در مورد يك كار مثبت و منفي بدهيم. مثلا نگاه به نامحرم كار بدي هست...» متن خاطره هشتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
برای رسیدن به هدف باید سختی ها ر ا گذراند
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "عسکر زمانی" در 11 بهمن ماه 1372 در روستای تیرازجان از توابع شهرستان ممسنی و رستم دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در زادگاهش تا مقطع دیپلم با نمرات عالی گذراند.

پس از دوران تحصیلی بی درنگ به خدمت مقدس سربازی رفت و در پادگان 07 کازرون مشغول آموزش گردید. چند ماهی از خدمت نظام وظیفه نگذشته بود که در دانشگاه سراسری «مهندسی برق» و دانشگاه امام حسین (ع) پذیرفته شد. او با علاقه ای که به ولایت داشت دانشگاه امام حسین(ع) را برگزید. وی سرانجام در 16 بهمن ماه 1394 در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید:ما هم روزی خواهيم رفت // قسمت 7

متن خاطره روز نوشت «8» : دفترچه مثبت و منفی یک شهيد

12/7/2 سه شنبه 37 و 51 دقيقه احوال حاضر:
در حال حاضر داخل اتوبوس نشسته‌ايم كه عازم تهران دانشگاه امام حسين(ع) هستيم كه چند لحظه پيش راه افتاديم و هنوز از شهر شيراز بيرون نرفته‌ايم. خلاصه بعد از ماجراهای سربازی به اينجا رسيده‌ايم كه دعای هر روزمان اين است كه خدايا آن را برای ما بخواه كه به صلاح ما و بدنبال آن رضايت تو و خشنودی ما باشد.
 
وضع خود و اطرافيان هر كس به زبان خود:
فرشيد زمانی هستم در حال سفر به تهران براي اعزام به دانشگاه امام حسين. در حال حاضر استرس دارم و با يكي از بچه ها حرف مي زنم كه حالم بهتر بشه و براي درست شده هم ناراحت كه از شهرم و خانواده ام دور شدم. به هر حال بايد به هر نام برسم.
علي رحيمي هستم براي دانشگاه امام حسين ثبت نام كردم و الان در راه سفر به انجا هستيم. با 1 نفر از دوستان همه چيز در حال حاضر خوب و ان شاالله در اينده هم خوب باشد .
 
حالا نوبت به خودم می رسد و اينكه از افكار خودم بگم. در مرحله اول اينكه توي اين فكر هستم كه به چند نفري زنگ بزنم و همين كار را هم كردم و اينكه بگم از قبل آرامتر هستم. اما اگر قبل از رفتن مي رفتم خانه و همينطور به ملاقاتي رامين مي رفتم بهتر مي شد.
(به نظر خودم). اما بد نيست از دفترچه مثبت و منفي شهيدي هم يادكنيم و به خودمون در مورد يك كار مثبت و منفي بدهيم. مثلا نگاه به نامحرم كار بدي هست كه متاسفانه من امروز به بعضي از اين نامحرمان نگاه كردم كه من در اين مورد به خودم منفي مي دهم.
 
اما یک كارمثبتي انجام دادم (يكي را فقط بازگو مي كنم) اين بود كه توي تاكسي نشسته بودم كه مسافر بعدی سوار شد كه دختري جوان بود و بدنبال آن خانم ديگري هم سوار شد و آن دختر نزديك من شد و حتي يك لحظه هم بدنش به بدن من خورد که به نيت خداوند جوري جمع شدم كه بدن آن دختر چند سانتي از من فاصله گرفت كه به كمك خداوند تا آخر هم اين فاصله رعايت شد.
 
اينكه گفتم ارامش بخش اما منفي و براي خودم ارامش گير هست و من را خيلي ناراحت مي كند كه اميدوارم در اين مورد به لطف خداوند به مرحله مثبت كامل برسم. البته اينجا كه گفتم كامل منظورم اين هست كه يه كمی از راه را رفته ام وتلاش می‌كنم كه راه را كامل بپيمايم چون بدنبال آرامش آن هستم. البته توي اين قسمت يه كم خطم ناهموار نوشته شده كه دليلش هم معلوم است ما توی سفر هستيم. خدايا ما را ياري كن تا آني باشيم كه تو مي خواهي (بااخلاص).
 
انتهای متن/
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده