برادر شهید "علی برات سیفی" در خاطره ای می گوید: «او نوجوان بود که راهی جبهه جنگ شد. حدود چهار سال را در جبهه گذراند. آخرین باری که به خانه آمد. به او گفتم...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

علی برات و نامه امام

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "علی برات سيفی" یکم شهریور ماه سال 1344 در روستای پرين شهرستان نورآباد ممسنی در خانواده مستضعف اما مذهبی ديده به جهان گشود. خردسال بود که پدر را از دست داد. در 7 سالگی  راهی مدرسه شد. دوران ابتدائی را در روستا به اتمام رساند و اول و دوم راهنمایی را در روستای کوپن و سوم راهنمایی را در روستای باشت از استان کهکيلویه و بويراحمد پشت سر گذاشت. او در حين تحصيل با عشق و علاقه ای که به اسلام و شخص حضرت امام خمينی (ره) داشت عازم جبهه شد و سرانجام 29 آبان ماه 1363 به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: نبرد یک دانش آموز در کوههای سربه فلک کشیده غرب

متن خاطره:

برادر شهید "علی برات سیفی" در خاطره ای می گوید: «او نوجوان بود که راهی جبهه جنگ شد. حدود چهار سال را در جبهه گذراند. آخرین باری که به خانه آمد. به او گفتم: «داداش این بار رو به جبهه نرو. ببین ما وضع مالی خوبی نداریم؛ بمان و به ما کمک کن.» گفت: «داداش وضع مالی دلیلی برای عدم حضور ما در جبهه نیست. ما برای دفاع از ناموس و میهن اسلامی به جبهه می رویم...»

تمام سفارش او این بود که در راه امام باشیم. چند روز پس از آخرین اعزام در عالم رویا امام خمینی(ره) را دیدم که به منزل ما آمد. کنارم نشست و دست در زیر عبایش برد و از جیب سمت راستش نامه ای به من داد و گفت اگر باز هر چیزی خواستی به من بگو تا برایت بیاورم. روز بعد در حال خواندن نماز ظهر بودم که پوستچی نامه براتعلی را آورد و گفت: «برادرت زخمی شده و در بیمارستان تهران است.»

با شتاب بلیتی را تهیه کردم و به تهران رفتم ولی با پیکر به خون نشسته او مواجه شدم. ترکشی پهلوی سمت راستش را شکافته بود. همان لحظه به یاد خوابی که دیدم افتادم «دقیقا همان جایی که امام نشان داد و دست در جیب مبارکش برد...»


انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده