ديوار کاهگلی روستا خاطراتی در خود نهفته دارد
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «بهمن اميری» یکم فروردین سال 1345 در شهرستان ني ريز دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوران راهنمایی را در مدرسه فاطمی و دوره هنرستان را در مدرسه آب باریک شیراز گذراند. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران در آمد و عازم جبهه نبرد شد. وی پس از سالها مجاهدت سرانجام 4 تیر ماه 1367 آسمانی شد.
بیشتر بخوانید: سکوتی عجیب مدرسه را فرا گرفته بود // قسمت 7
متن خاطره خودنوشت: ديوارهای کاهگلی روستا خاطراتی در خود نهفته دارند
خاطرهی يک شب در روستا. با اينکه ساعت 10 دو دقيقه کم می باشد و تمام روستا را سکوت فرا گرفته است. دوست دارم خاطره ای را روی کاغذ بياورم هر چند که ادبياتم قوی نيست و نمیتوانم آنچه را که میخواهم با زبانی شيوا روی کاغذ بياورم ولی بد نيست چند کلامی سرپا شکسته بنويسم.
الآن در روستا سکوت همه جا را فرا گرفته و فقط صدای جيرجيرکها از گوشه و کنار که بيداری خود را نويد میدهند صدای ديگری بگوش نمیرسد حتی روباهها هم که تا چند لحظه پيش با صدای بلند خود سکوت روستا را شکسته بودند و با همديگر اتحاد خودشان را اعلام مینمودند از صدا افتاده اند و تنها تاريکی ظلمت بار است که روشنايی را بلعيده و بر نيمی از جهان حکم فرمانی میکند.
تمام منظرههای زيبا و ديوارهای سنگی و گلی روستا را که هر کدام در خود خاطرهای را نهفته اند و از زندگی و از فقر و زحمتکشی روستائيان حکايت میکنند در تاريکی فرو رفته اند و تنها دربعضی از مکانها پرتوی از نور فانوس سکوت شب را شکسته و با کمال شجاعت نور افشانی میکند و نويد میدهد که میتواند سرافراز در دل شب زندگی کند و از تاريکی هراسی ندارد و سعی میکند ظلمت را بزدايد و سراسر را نورافشانی کند ولی چه حيف که قدرت بيشتر از اين ندارد و در بعضی از جاها هم سعی میکند کمک بگيرد مثلاً تمام ظروف براقی که اطراف خود دارد با افشاندن نور خود در ظرف بر روشنی میافزايد و ولی همدمی که بتواند او را ياری کند و به او قوت ببخشد هنوز نجسته است.
الآن در اطراف فانوس کم نوری که من از آن استفاده میکنم پروانه میچرخد و از شدت شادی که دارند خسته هم نمیشوند و دوست ندارند چراغ را ترک گويند و استراحت کند.
انتهای متن/