احساساتی که نمی توان به قلم آورد
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «بهمن اميری» یکم فروردین سال 1345 در شهرستان ني ريز دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوران راهنمایی را در مدرسه فاطمی و دوره هنرستان را در مدرسه آب باریک شیراز گذراند. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران در آمد و عازم جبهه نبرد شد. وی پس از سالها مجاهدت سرانجام 4 تیر ماه 1367 آسمانی شد.
بیشتر بخوانید: ديوار کاهگلی روستا خاطراتی در خود نهفته دارد // قسمت 8
متن خاطره خودنوشت: احساساتی که نمی توان به قلم آورد
به نام آنکه فکرت آموخت و اکنون در روز 20 بهمن ماه 1362 روزی که بارهای قلبم برداشته شد و روزی که احساس سبکی میکنم و از بس در قلبم خوشحالم نمیدانم چطور احساساتم را روی کاغذ بياورم. واقعاً روزی بزرگی است روزی که هزاران نفر از جان برکفان لشکر توحيد عازم جبهههای نبرد حق بر عليه باطل میباشند. روزی که نيت ابرقدرتان ظاهری و مستکبران و بعثيون به لرزه افتاده و سرشان زده و نمیدانند چه بکنند واقعاً سردرگم هستند و حالا تازه فهميدهاند چه غلطی کرده اند چون جنگ با اسلام کار احمقان است.
خلاصه در اين روز مبارک از دبيرستان واقع در آبباريک به راه افتاده ايم با چند نفر از برادران و الآن هم در مقر بسيج واقع در خيابان امام خمينی میباشم و به ياری خداوند تا لحظاتی ديگر اگر خداوند توفيق دهد به سوي جبهه روانه هستيم و اميدوارم با پيروزی حق برعليه باطل و با پيروزی اسلام برگرديم به هر حال ما هر طوری که برگرديم پيروز هستيم چون اگر شهيد شويم چه بهتر و اگر سالم هم برگرديم باز چه بهتر به هر حال در هر صورت پيروز هستيم.
بعد از مانور به مدت 10 روز در شيراز و پادگان شهيد دعائي باجگاه بوديم تا اينکه در تاريخ 30 بهمن ماه 1362 به سوی جبهه روانه شديم و الآن در راه پر پيچ خم دشت ارژن قائميه يعنی نزديکیهای تنگ بولحيوة میباشيم و به ياری خداوند میرويم تا کربلا.
انتهای متن/