خاطرات اعزام و مانور نیمه شب
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «قلی هوشيار» یکم فروردین سال 1346 در هرایرز ممسنی دیده به جهان گشود. سال 1353راهی مدرسه شد و تحصيلات ابتدايی خود را در روستای زادگاهش با موفقيت به پايان رساند.
تحصيلات راهنمايی را در مدرسه نورآباد ممسنی و دوره متوسطه را در دبيرستان شهيد روحانینيا نورآباد گذراند. سال 1365 به همراه دوستانش پس از گذراندن دوران آموزشی راهی جبهه جنگ شد. او در جبهه امدادگر و بهیار بود که سرانجام 25 اردیبهشت سال 1365 با اصابت ترکش خمپاره درمنطقه پيرانشهر و حاج عمران به شهادت رسید.
متن خاطره «1» : خاطرات اعزام
اينجانب قلی هوشيار در دوم اردیبهشت 1364 از شهرستان نور آباد اعزام شدم به شهر شيراز، از شيراز به تهران و از تهران به اروميه و از اروميه به تيپ 110 شهر مهاباد و از مهاباد به منطقه پيرانشهر، در تاريخ هشتم اردیبهشت 1364 و همانجا مستقر شديم.
چند روز آنجا بودم با رفیقان؛ تا 10 اردیبهشت 1364، سه نفر از رفيقان ما را به خط بردند و ما ناراحت چون تنها شده بودم. هميشه فکر میکردم.
مانور نیمه شب
يک شب که خواب بودم ناگهان نصف شب در ساعت 2الی3 آسايشگاه شلوغ شده بود، فورا بلند شدم تا همه میگويند گاز دودآور انداخته بودند همه بدون لباس نظامی و کفش از آسايشگاه بيرون رفتيم، آن وقت فهميديم که فرمانده گاز دود آور انداخته برای آموزش بچههای بهداری، برای اينکه يک وقتی دشمن يک همچين کاری کند و بچه ها آماده باشند و بدون کفش و لباس بيرون نروند.
آن شب ما خيلی ترسيديم و گفتيم حتما حمله میکنند. خلاصه فرمانده همه را به خط کرده و بعد از آن بشینبرپا کرده با سه شماره هر کسی برود تو آسايشگاه لباس و کفش خود را بياود و من همان وقت که گفت: فورا کفش خود را آوردم و به پا کردم و لباس نظامی هم آوردم و آماده باش بودم. سه مرتبه ما را به آسایشگاه برده و آورده بیرون، براي اينکه اگر دشمن حمله کند ما آماده باشيم و معطل نشویم؛ هميشه موقع خوابيدن با لباس می خوابيدم و کفش خود را زير سر می گذاشتیم تا اينکه اگر موقعی گازی دود آور و تيراندازی می شود فورا آماده باشيم.
انتهای متن/