سنگ زدن به شیطان درونی
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد حاج «حبيباله کريمی» هفتم اسفندماه سال 1336 در يک خانواده مذهبی در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. پس از گذراندن دوران تحصیلی و اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی رفت. با آغاز جنگ تحمیلی در آبادان ماند و از میهن اسلامی دفاع کرد. سال 1361 دوره عمومی سپاه را در اهواز گذراند. سال 1360 پدرش را در درگیری اشرار از دست داد. وی سرانجام پس از 7 سال حضور مستمر در جبهه 22 فروردین 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای شیراز به خاک سپرده شد.
شهید حبیباله کریمی سال 1365 به سفر زیارتی حج تمتع مشرف می شود. وی در دفتر خاطرات خود از این سفر معنوی می نویسد.
بیشتر بخوانید: صفای عید قربان / قسمت21
متن خاطره قسمت «22» : سنگ زدن به شیطان درونی
از شيطان اولی و شيطان وسطی عبور کرديم، ولی به فرمان خداوند امروز میبايست شيطان عقبه را رمی کرد، سپس به شيطان بزرگ رسيديم. آنجا غوغايی بود. مگر تصور میشد که چقدر سنگريزه در ثانيه به اين شيطان بزرگ که از سنگ بتونی ساخته شده و سمبلی از شيطانهای روزگارمان بود برخورد میکرد.
من نمیدانم فلسفه اين کار چيست ولی با خود فکر میکردم که يک ميليون حجاجی که امسال به اين شيطان سنگ می زنند، اگر به آمريکا که شيطان اکبر به فرمان امام خمينی ناميده شد، سنگی بزنند در جهان چه انقلابی صورت خواهد گرفت! و يا اين که يک ميليون انسان پس از رمی جمرات ديگر به شيطان درونی خود نيز سنگ بزنند در هر سال، چقدر جامعه پاک میشود! ولی متاسفانه در همان انسانهايی را میديدم که شيطان بزرگ را نيز درس میدهند و شايد بنده حلقه به گوش شيطان بزرگ باشند.
بالاخره پس از زدن 29 سنگ يقين کردم که هفت سنگ من در باران سنگ ريزهها به شيطان خورد ولی ان شاءالله که به شيطان درونم نيز زده باشم و جزء آن کسانی نباشم که شيطان بگويد تو ديگر چرا؟ تو که از خودمان هستی. پس از رمی جمره عقبی به طرف محل اقامت در منا آمدم و در آنجا پس از صرف غذا و يک استراحت تا ساعت 3 به طرف محل قربانگاه جهت قربانی حرکت کرديم.
ادامه دارد...