خاطره‌ای از شهید حسین باقری «2»
خانواده شهید «حسین باقری» در خاطره‌ای روایت می‌کنند: «حسین اسفند 1365 عازم جبهه شد و پس از سه ماه حضور مستمر و رشادت‌های فراوان، 25 روز مرخصی تشویقی به او دادند. حسین به خانه آمد. همه از حضورش خوشحال بودیم که...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

ترکش‌های کوچک یادگاری از عملیات

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «حسین باقری» 17 مرداد سال 1347 در روستای فیروزی شهرستان مرودشت دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی گذراند و سپس ترک تحصیل کرد و به کشاورزی مشغول شد. سال 1365 به خدمت سربازی رفت. او در جبهه آرپی‌جی زن بود که سرانجام دوم شهریور سال 1366 به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای فیروزی مرودشت به خاک سپرده شد.

متن خاطره «2» : ترکش‌های کوچک یادگاری از عملیات

خانواده شهید «حسین باقری» در خاطره‌ای روایت می‌کنند: «حسین اسفند 1365 عازم جبهه شد و پس از سه ماه حضور مستمر و رشادت‌های فراوان، 25 روز مرخصی تشویقی به او دادند.

حسین به خانه آمد. همه از حضورش خوشحال بودیم. چند روزی گذشت. یک روز به صورت اتفاقی جای ترکش های ریز از ساق پا تا زانوی حسین را دیدم. از او پرسیدم این‌ها جای چیست گفت: چیزی نیست ترکش‌های کوچک و سردی بوده و اثری نگذاشته. به ما اشاره کرد که مادر چیزی از این ماجرا متوجه نشود.

هنگامی که مادر لباس‌هایش را می شست، متوجه سوراخ‌های ریزی بر روی شلوارش شد. ولی حسین برای اینکه باعث نگرانی مادر نشود، گفت آنجا لباس‌هایمان را برروی سنگ می‌گذاریم و با سنگ روی آن می‌زنیم تا تمیز شود، احتمالا این سوراخ‌ها به خاطر همین است. او کوچکترین یا بزرگترین اتفاق‌ها را برای جلوگیری از نگرانی مادر پنهان می‌کرد.

در آخرین مرخصی به مادرش گفت که شناسنامه من اینجاست، اگر لازم شد بدانید؛ مادر گفت: "ان شاءالله که خودت می‌آیی و برای خودت لازم می شود، این حرف‌ها را نزن. حسین هم با لبخندی گفت: آدمی است، زیاد هم امید نداشته باشید، نمی‌شود پیش‌بینی کرد؛ مثل اینکه می‌خواست مادر را آماده کند برای اتفاق و یا خبری مهم.

مرخصی تمام شد و دوباره راهی جبهه شد. هیچ وقت آخرین باری که در مینی‌بوس برایمان دست تکان داد را فراموش نمی‌کنیم آن آخرین دیدار بود.»

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده