خاطره خودنوشت شهید رستمی «18»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «برف و باد قطع نگرديده و اگر با اين وضع که الان است تا صبح برف ببارد شايد يک متر برف بر زمين بنشيند. خيالمان راحت است که دشمن در اين شب نمی‌تواند پا بیش از پيکره در بيرون بگذارد، زيرا شدت باد...» قسمت هجدهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

برف و سرمای شدید و یک خبر خوش

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرم‌آباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دوره‌های آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.

بیشتر بخوانید: جیره جنگی و سرمای شدید / قسمت «19»

قسمت هجدهم خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :

روز ششم اسفند سال 1359 الان که ساعت 9:17 دقيقه شب 6 اسفند است برف و باد قطع نگرديده و اگر با اين وضع که الان است تا صبح برف ببارد شايد يک متر برف بر زمين بنشيند.

خيالمان راحت است که دشمن در اين شب نمی‌تواند پا بیش از پيکره در بيرون بگذارد، زيرا شدت باد همراه با برف و سرما به اندازه‌ای شديد است که هيچ کس قادر به بيرون آمدن از پناهگاه خود نيست، البته سفارشات موکدی نيز به نگهبانی نموده بودم که چون ديد محدود است هشيار باشند.

خوشحالی من در روز ششم اسفندماه رسيدن نامه‌هایی بود که از شهرستان برايم رسيده بود، خواندن نامه‌ها و اطلاع از سلامتی فاميل و عزيزان خوبم مرا بی نهايت خوشحال کرد.

ساعت 9:20 دقيقه شب 7 اسفندماه است که باد و برف با سرمای کشنده بيدا می‌کند؛ من به درستی نمی‌دانم که تا فردا چقدر برف بر زمين خواهد نشست، ولی اميدوارم هوا صاف باشد تا هليکوپترها بيايند و بچه‌ها را با خود ببرند.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده