صدای نگهبان در تاریکی شب
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرمآباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دورههای آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سالها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید: نهم اسفند، شبی پر ستاره و آرام / قسمت «21»
قسمت بیستم خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :
نهم اسفندماه 1359 شب نهم اسفندماه را آغاز میکنم، بعد از تاريکی هوا ابرها کنار رفته و آسمان صاف شد، نگهبانها اطلاع دادند که يک نفر صدا میزند نگهبان!
من بيرون رفتم ديدم نزديک پايگاه ما نيست، بلکه نزديک پايگاه شاهد 4 بود که از پرسنل گروهان من بودند و در حدود 1200 متر با من فاصله داشتند.
با بیسیم به ستوان وظيفهای که در آن پايگاه داشتم، سفارش کردم و او را توجيه نمودم که صدای يک نفر از نزديک جاده زير پای شما شنيده میشود و حتماً پناهنده شده است و به او گفتم که چگونه عمل کند و اگر خود را مرئی کرد، شبانه او را به پايگاه من بياورند زيرا اطمينان نداشتم در داخل آن پايگاه سوالات لازم از او بشود.
ولی چون هوا تاريک بود و مثل اينکه آن شخص قصد معرفی به پادگان را داشت و ديگر صدايش شنيده نشد و هوا هم تاريک بود جستجو برای او نتيجه نداشت زيرا با وجود تاريکی امکان خطر بود.
البته از اين قبیل آدمها زياد هم بودند که خود را به پايگاهها و پادگانها معرفی میکردند و صد درصد از آن پناهندهها، من فکر میکنم خبرهايی هم آورده بود، زيرا به فاصله يک ساعت و نيم بعد پيامی دريافت کرديم مبنی بر اينکه يک واحد بعثی قصد حمله دارند و خبر هم از روی قراين نسبتاً تاييد شده بود.
تعداد آنها 5 برابر و دارای توپ 130 و تانک بودند که امکان خطر زياد بوده، به پايگاهها آماده باش داده شد، پيش بينیهای لازم به عمل آمد، تجهیزات امتحان و از نظر اندازه بودن و سالم بودن بازديد شد، سنگرها به صورت آماده بود و برای مقابله آمادگی هم تا حد امکانات وجود داشت.
انتهای متن/