پایان انتظار
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرمآباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دورههای آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سالها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید: دهم اسفند ماه، شبی آرام / قسمت «23»
قسمت 22 خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :
سردشت روز نهم اسفندماه 1359
روز 9 اسفند ماه همان طوری که پيش بينی کرده بودم به علت شفق خون آلود عصر روز قبل، روزی آفتابی و گرم بود. در اين روز 5 فروند هليکوپتر به سردشت آمدند و 2 فروند کبری و 3 فروند 214بودند در نتيجه 6 نفر پرسنل گروهان را که مدت 5 روز بود در پادگان سردشت به انتظار مرخصی بوده و با خود به سقز بردند و من خيالم راحت شد مقداری هم سوخت به همراه آوردند.
روز نهم اسفندماه ستوان ده بزرگی و ستوان يوسفی مهمان بودند، مقداری هم ماست خريده بود و برايم آورده بودند، گرچه باعث خوشحالی من است ولی به علت کارهايی که داشتند با وجود اصرار نماندند.
هر قدر به پايان ماموريت نزديکتر میشد، گرفتاریهای من بيشتر میشد، چون مرتب تلگراف برای سربازان میآمد و تقاضای حرکت فوری آنها بودند.
تعدادی به علت دوری زياد و يا گرفتاریهای ديگر تقاضای مرخصی میکردند، تعداد ديگری روحیه خوبی نسبت به وضع ناهنجار سنگرها نداشتند و در انتظار تعويض سريع بوده.
بنابراين از نظر مرخصی محدوديت بود، زيرا با رفتن يک نفر به مرخصی، قدرت رزمی يا آتش پايگاهها کم میشد و از طرفی جور نگهبانی مرخصی رفته را میبايستی سربازان ديگر بکشند.
اگر اول ماموريت بود، شايد زياد اشکالی نداشت، ولی به علت فرسودگی نفرات، اين خود يک مشکل بوده و هر قدر زمان بيشتر بگذرد، فشار نگهبانی و ساير کارها هم زياد شود و راهی هم نبود جز اينکه مرخصی در حد نصاب قابل قبولی اعزام داریم.
چون نياز به سرباز در روزهايی که هوا خوش و زمين خشک باشد بيشتر بود، چون محدوديت برای نزديک شدن دشمن و درگيری وجود نداشت و خيلی راحت میتوانستند به تيررس نگهبانی برسند.
انتهای متن/