خاطره خودنوشت شهید رستمی «23»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «شب 10 اسفند ماه شب آرامی بود و از ساير پايگاه‌های اطراف صدای تک رگبارها سکوت شب را بر هم می‌زد؛ تاريکی کاملاً محسوس بود و شايد بعضی از اين تيراندازی‌ها از روی ترس يا عدم اعتماد بود، ولی..» قسمت 23 خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

شبی آرام

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرم‌آباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دوره‌های آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.

بیشتر بخوانید: تغییر چهار فصل در یک هفته / قسمت «24»

قسمت 23 خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» : 

شب دهم اسفندماه 1359

شب 10 اسفند ماه شب آرامی بود و از ساير پايگاه‌های اطراف صدای تک رگبارها سکوت شب را بر هم می‌زد؛ تاريکی کاملاً محسوس بود و شايد بعضی از اين تيراندازی‌ها از روی ترس يا عدم اعتماد بود، ولی روی‌ هم رفته بعضی از پايگاها به صورت هميشگی تيراندازی می‌کردند و شايد اين به صورت يک روش جاری در آمده بود.

البته من به سربازانم آموخته بودم و دستور داده بودم که به هيچ وجه بی خودی تيراندازی نکنند، مگر حتماً دشمن را از نزديک ببينند يا اينکه شعله دهانه لوله تفنگ دشمن را در محل ببينند که روی آن تيراندازی کردند، موثر باشد.

اين دستور خوشبختانه به خوبی اجرا شد و مسئله مهم اين بود که اگر سرباز بیخودی تيراندازی کرد، محل او کشف می‌شود و اگر دشمن در نزديک آن قرار داشته باشد می‌تواند با آر‌پی‌جی 7 سر او را مورد اصابت قرار دهد و اين خطر بزرگی بود.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده