خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «44»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «چشمه‌ای در فاصله 200 الی 250 متری پايگاه در قسمت جنوب قرار گرفته و مرکز تجمع جمعی از سربازان جهت شستشو و نظافت خود شده است، البته تامين آن‌ها هميشه رعايت می‌شد و اشکالی از اين نظر جز خطر مين وجود نداشت...» قسمت چهل و چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

چشمه‌ای نزدیک پایگاه

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «هوشنگ رستمی» چهارم خرداد سال 1319 در خرم‌آباد لرستان دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصيلات خود را تا مقطع لیسانس در رشته علوم و فنون نظامی گذراند. اردیبهشت سال 1344 به استخدام ارتش درآمد. پس از سپری نمودن دوره‌های آموزشی، داوطلبانه به تيپ 55 هوابرد شيراز منتقل شد. سال 1357 با شروع درگیری در کردستان خود را به جبهه غرب رساند و تا پایان جنگ حضور مستمر در جبهه داشت. وی سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت 20 آذر سال 1369 در حین پاکسازی ميدان مين بر اثر انفجار مين به شهادت رسید. پیکر پاکش در بهشت رضا خرم آباد به خاک سپرده شد.

قسمت «44» خاطره خودنوشت شهید «هوشنگ رستمی» :

روز هفتم فروردین سال 1360

هوا به شدت بارانی و ابری است همراه با بادهای متغير؛ چيز قابل ملاحظه‌ای برای يادداشت وجود ندارد. پايگاه به طور عادی روال خود را طی می‌کند.

چشمه‌ای در فاصله 200 الی 250 متری پايگاه در قسمت جنوب قرار گرفته و مرکز تجمع جمعی از سربازان جهت شستشو و نظافت خود شده است، البته تامين آن‌ها هميشه رعايت می‌شد و اشکالی از اين نظر جز خطر مين وجود نداشت که آن هم آنقدر به سربازان اين خطر را گوشزد کرده بودم که از زمين اطراف چشمه وحشت داشتند و اين يک مسئله حياتی بوده و می‌بايستی اينطور هم باشد.

شب هشتم فروردین سال 1360 هوا طوفانی و ناآرام است آسمان از ابرهای غليظ پوشانده شده است و ديد به اندازه‌ای محدود است که واقعاً ظلمت واقعی را ارائه داده است.

در پايگاه‌های اطراف صدای رگبارهای پراکنده تيربارها به گوش می‌رسد، ولی در پايگاه من آرامشی خاص حکم فرما است و اتفاق عمده‌ای وجود ندارد.

فردا قرار است که برای تماس با بچه‌ها به پادگان بروم تا از وضع و موقعيت آن‌ها با خبر شوم چون قرار است به خرم آباد بروند.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده