خاطره

navideshahed.com

برچسب ها - خاطره
خاطره ای از همرزم «شهید مجید سلیمی»
برادر مجتبی حاج محمدی درباره شهید مجید سلیمی چنین نقل می کند: «آن دو جلوی پتوی وسط چادر نشستند و من پشت پتو قایم شدم. همین که دکمه شاتر دوربین فشار داده شد، سرم را از لای پتو بیرون آوردم و عکس دونفره شان را سه‌نفره کردم.»
کد خبر: ۵۹۱۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۰

خاطره ای از همرزم «شهید مجید سلیمی»
برادر مجتبی حاج محمدی درباره شهید مجید سلیمی چنین نقل می کند: «آن دو جلوی پتوی وسط چادر نشستند و من پشت پتو قایم شدم. همین که دکمه شاتر دوربین فشار داده شد، سرم را از لای پتو بیرون آوردم و عکس دونفره شان را سه‌نفره کردم.»
کد خبر: ۵۹۱۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۳۰

شهید «مظفر استجلو» یک شب در منطقه شلمچه، هنگام گشت‌زنی متوجه حرکت مشکوکی شد. با هوشیاری تمام، نیروهای دشمن را شناسایی کرد. ادامه ماجرا را مطالعه کنید.
کد خبر: ۵۹۱۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۴

شهید «مظفر استجلو» یک شب در منطقه شلمچه، هنگام گشت‌زنی متوجه حرکت مشکوکی شد. با هوشیاری تمام، نیروهای دشمن را شناسایی کرد. ادامه ماجرا را مطالعه کنید.
کد خبر: ۵۹۱۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۴

مصاحبه با جانباز ۶۰ درصد «سیفعلی نصیری»
جانباز سرافراز «سیفعلی نصیری» درباره نحوه جانبازی‌اش روایت می‌کند: «لباس نظامی پوشیده بودیم و خانواده هایمان می‌ دانستند سرنوشت ما در راه پاسداری از وطن است و چه سرانجامی بهتر از شهادت هست. من و همه رزمندگان علاقه خاصی به وطن داشتیم و نمی‌خواستیم یک وجب خاک به دشمن بدهیم.»
کد خبر: ۵۹۱۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۷

شهید «حسینعلی افشاری» از برادر خود چنین می‌گوید: یک ‌روز به خانه بازگشت و وقتی از اوضاع کار و بازار پرسیدیم، با شور انقلابی پاسخ داد: «بازار را رها کردم و برای رفتن به جبهه آمدم. الان دیگر پول و بازار به درد نمی‌خورد. ما به درد جبهه می‌خوریم و باید سنگرها را پر کنیم.»
کد خبر: ۵۹۱۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

شهید «حسینعلی افشاری» از برادر خود چنین می‌گوید: یک ‌روز به خانه بازگشت و وقتی از اوضاع کار و بازار پرسیدیم، با شور انقلابی پاسخ داد: «بازار را رها کردم و برای رفتن به جبهه آمدم. الان دیگر پول و بازار به درد نمی‌خورد. ما به درد جبهه می‌خوریم و باید سنگرها را پر کنیم.»
کد خبر: ۵۹۱۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

شهید «حسینعلی افشاری» از برادر خود چنین می‌گوید: یک ‌روز به خانه بازگشت و وقتی از اوضاع کار و بازار پرسیدیم، با شور انقلابی پاسخ داد: «بازار را رها کردم و برای رفتن به جبهه آمدم. الان دیگر پول و بازار به درد نمی‌خورد. ما به درد جبهه می‌خوریم و باید سنگرها را پر کنیم.»
کد خبر: ۵۹۱۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

خاطراتی از شهید جان‌نثاری:
خواهر شهید «محمدحسین جان‌نثاری»، در خاطراتی از برادری می‌گوید که لباس رزمش را لباس دامادی می‌دانست و با لبخند، خانواده را به حمایت از انقلاب سفارش کرد.
کد خبر: ۵۹۱۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

خاطراتی از شهید جان‌نثاری:
خواهر شهید «محمدحسین جان‌نثاری»، در خاطراتی از برادری می‌گوید که لباس رزمش را لباس دامادی می‌دانست و با لبخند، خانواده را به حمایت از انقلاب سفارش کرد.
کد خبر: ۵۹۱۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

مادر شهید «علی اصغر افشاری» می گوید: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبَه صفتان زشت خو را نکشند / گر عاشقی صادقی ، ز مُردن مهراس مردار بوَد هر آنکه او را نکشند، این شعر همیشه در زبانش بود با هم خوشحال از این بودیم عاشق راه خداست و دوست دارد به هدفش برسد.  
کد خبر: ۵۹۰۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۰

مادر شهید «علی اصغر افشاری» می گوید: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبَه صفتان زشت خو را نکشند / گر عاشقی صادقی ، ز مُردن مهراس مردار بوَد هر آنکه او را نکشند، این شعر همیشه در زبانش بود با هم خوشحال از این بودیم عاشق راه خداست و دوست دارد به هدفش برسد.  
کد خبر: ۵۹۰۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۰

مادر شهید «ایرج ستاریان»  از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه مي‌خواست به روستا برگردد چند نوع جايزه براي دانش آموزان مي‌خريد تا به يك مناسبتي تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان»  از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه مي‌خواست به روستا برگردد چند نوع جايزه براي دانش آموزان مي‌خريد تا به يك مناسبتي تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

خاطراتی از شهید جلالی:
برادر شهید مهدی جلالی کوشکی، در این روایت می‌گوید: مهدی، از بچگی همیشه چیزی فراتر از یک برادر بود. وقتی به یادش می‌افتم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید، ایمان و پایبندی‌اش به اصول دینی بود.
کد خبر: ۵۹۰۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

خاطراتی از شهید جلالی:
برادر شهید «مهدی جلالی»، در این روایت می‌گوید: مهدی، از بچگی همیشه برایم فراتر از یک برادر بود. وقتی به یادش می‌افتم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید، ایمان و پایبندی‌اش به اصول دینی بود.
کد خبر: ۵۹۰۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶