زندگينامه و وصیت نامه شهيد حمزه ي عبدالهي شهادت 22 اسفند ماه
شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۸
ى جوانان از چيزهايى كه اسلام نهى كرده است بپرهيزيد. نگذاريد اسلحه شهداء بر زمين افتد. وحدت و برادرى بيشتر بين همديگر برقرار كنيد...
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد حمزه ي عبدالهي . سال 1341 در روستاي " اسير " ديده به جهان گشود . در کودکي به دبستان حر رفت و دوره ي ابتدايي را با موفقيت پشت سر نهاد . سه سال به خاطر دور بودن مدرسه ترک تحصيل کرد . سپس در مدرسه ي راهنمايي شهيد مفتح گله دار به تحصيل ادامه داد . با شروع انقلاب اسلامي پرچمدار مبارزات دانش آموزي عليه رژيم شاهنشاهي بود . در کلاس اول دبيرستان بود که جنگ تحميلي آغاز شد . براي کسب آمادگي دفاعي به بوشهر رفت . سال دوم دبيرستان پس از طي آموزش هاي نظامي در پادگان شهيد دستغيب کازرون به جبهه ي جنوب اعزام شد و به عنوان مسئول مخابرات گردان در عمليات بيت المقدس که منجر به آزاد سازي خرمشهر گرديد شرکت کرد . پس از بازگشت از جبهه بار ديگر همراه سردار رشيد اسلام شهيد غلام زارعي به جبهه رفت و در عمليات رمضان غلام زارعي به شهادت رسيد و او در کنار سردار شهيد حاج علي نوري در پنجمين مرحله ي عمليات رمضان به شکار تانک هاي دشمن پرداخت و در بازگشت از عمليات رمضان وارد سپاه پاسداران شد و دوره ي 6 ماهه ي مکانيک رزم ناو را در نبدر انزلي سپري کرد . آن گاه به قرار گاه نوح نبي (ع) رفت و در رسته ي مکانيکي رزم ناو به خدمت مشغول شد . در تاريخ 3/12/1362 در عمليات خيبر که در منطقه ي هوالهويزه و جزاير مجنون انجام شد به عنوان مسئول سوخت رساني شرکت کرد . سپس به بوشهر آمد و مسئول تبليغات قرار گاه شد . مدتي بعد دوباره به جبهه رفت و در سد دز به فرماندهي پادگان بدر منصوب گرديد . در فروردين سال 1362 با دوشيزه ي فداکاري پيمان ازدواج بست . يک هفته پس از عروسي با همسر جوان وداع کرد و رهسپار جبهه شد . اين بار به عنوان مسئول ترابري لشکر ثار الله در عمليات ظفرمندانه بدر که براي تصرف هور الهويزه و کنترل جاده اي العماره _ بصره صورت گرفت شرکت کرد . پس از پيروزي عمليات در ظهر روز چهار شنبه 22/12/1363 قايق وي هدف راکت هواپيماهاي دشمن قرار گرفت و در حال غرق شدن خود را نجات داد . دشمن شکست خورده بار ديگر قايق وي را نشانه گرفت و سرانجام پس از اصابت چند تير کاليبر به فرق مبارکش در نيزارهاي جزيره ي مجون عروس شهادت را به آغوش کشيد و به خيل شهيدان پيوست . با دگر ياران و همعهدان عشق ، نقد جان بردند در ميدان عشق . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم و بسم رب الشهدا و الصديقين. هوالذى يبشركم فى البر و البحر. وصيتنامه بنده حقير خدا- حمزه عبدالهى خدمتگزار يگان دريايى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى- قرارگاه نوح نبى (م4).
با درود بى پايان حق بر منجى عالم بشريت خاتم الانبياء محمد مصطفى (ص) و با درود و سلام بر ائمه معصومين (ع) كه ما را از راههاى كفر و ضلالت به ؟؟؟ و هدايت سوق دادند و ما را از پرتگاههاى هلاكت نجات بخشيد و بصراط مستقيم هدايت نمودند و با سلام و درود بر امام عصر حضرت حجه ابن الحسن ارواحنا فدا و نائب بر حق او حضرت امام خمينى بنيانگذار جمهورى اسلامى و سلام بر تمامى شهداى اسلام و با سلام بر شما امت حزب الله و هميشه در صحنه وصيت نامه ام را آغاز مى كنم. من المومنين رجال صدقوا و ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظرو ما بدلوا تبديلا (پروردگارا با آگاهى بر اينكه دين تو (اسلام) دوباره زنده گردد و در سراسر گيتى گسترش پيدا كند و به انتقام گيرى از خون شهداء و پاسدارى از قرآن تو و مكتب تو عازم جبهه شدم. خدايا با دلى قوى كه سرشار از محبت و وحدانيت توست پا به عرصه ميدان گذاشتم بخاطر رضاى تو و غالب شدن بر هواى نفسم، بخاطر اينكه به نداى هل من ناصر ينصرنى حسين زمان امام عزيزم پاسخ گويم. چون اين عزيز بود كه ما را از قيد بى بند و بارى نجات داد. ظلمت و تاريكى جهان را به روشنايى مبدل نمود. بار ديگر اسلام را زنده كرد. خدايا تو شاهدى كه براى رضاى تو مى روم اما گنهكارم. تو را به مقربان درگاهت قسم مى دهم كه با ريختن خون ناقابلى كه در راهت هديه مى كنم گناهانم را ببخش سخنم را با شماها آغاز مى كنم. اى پدر و اى مادر، اى برادر عزيز و خواهران گرامى، و اى همسر مهربان، من حقير را ببخشيد و حلالم كنيد. خودم مى دانم كه به هر كدام شما بدخلقى كرده ام پس تقاضاى حلال بودى دارم. مبادا در شهادتم ناراحت شويد. از خدا بخواهيد تا اين قربانى را از شما بپذيرد. از عموم، اقوام و دوستان عزيزم نيز طلب حلال بودى را دارم، از خانواده هاى محترم شهدا هم طلب حلال بودى دارم. سخنى كه با شما عزيزان و چشم و چراغ ملت دارم اين است كه از خون شهيدانتان خوب پاسدارى كنيد. از وصيتهايى كه كرده اند مبادا خداى نخواسته سرپيچى كنيد كه خيلى حق بر ما دارند. پدر و مادر عزيز صحبت ديگرى كه با شما دارم اين است كه قوى دل باشيد مانند بقيه مادران و پدران شهداء باشيد. صبر داشته باشيد. به ياد بياوريد واقعه كربلا كه زينب چقدر مصيبت ديد. پس خواهش مى كنم كه خودتان را ناراحت نكنيد. آخرين وصيتى كه دارم و از همه مهمتر به شما است حزب الله و جوانان عزيز كه از امام پيروى كنيد. قدر اين نعمت بزرگ كه خداوند به ما عطا فرموده خوب بدانيد. چون راه او راهى است كه حسين و يارانش شهيد شدند و همه اينها از انبياء سرمشق گرفته اند. اينقدر به فكر مال دنيا نباشيد. بينديشيد كه آيا توشه اى براى آخرت جمع كرده ايد، در دعاها شركت كنيد. البته بخاطر شهداء و براى رضاى خدا باشد نه اينكه همين كه روزهاى اول شهيد شده است فقط اهميت مى دهيد و شهيد هميشه زنده است. يادشان را، يادشان را هميشه گرامى داريد. رزمندگان اسلام را تقويت كنيد. گرچه ضربه، ضربه آخر است كه بر صداميان وارد مى شود ولى نبايد غافل باشيد. از جنگ، بدانيد كه جنگ رسمى ما در آينده است، امروز كربلا، فردا قدس. اى جوانان از چيزهايى كه اسلام نهى كرده است بپرهيزيد. نگذاريد اسلحه شهداء بر زمين افتد. وحدت و برادرى بيشتر بين همديگر برقرار كنيد و اما پيام به شما خواهران كه ديگر لازم نيست. چون شهداء براى شما خيلى پيام داده اند كه انشاءالله حجاب، حجاب خود را رعايت كنيد .مانند زينب (س ) الگو باشيد جوانان عزيز تقوى تقوى تقوى و خواهران حجاب حجاب. اگر جسدم پيدا نشد بر سر قبر هر شهيدى كه برويد همان قبرم مى باشد. التماس دعا، خداحافظ. در پايان سلامتى امام، پيروزى رزمندگان و آزادى اسراء و شفاى تمام معلولين و مجروحين از خداى بزرگ خواهانم. 5/12/1363 حقير حمزه عبدالهى.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
زندگينامه شهيد حمزه ي عبدالهي . سال 1341 در روستاي " اسير " ديده به جهان گشود . در کودکي به دبستان حر رفت و دوره ي ابتدايي را با موفقيت پشت سر نهاد . سه سال به خاطر دور بودن مدرسه ترک تحصيل کرد . سپس در مدرسه ي راهنمايي شهيد مفتح گله دار به تحصيل ادامه داد . با شروع انقلاب اسلامي پرچمدار مبارزات دانش آموزي عليه رژيم شاهنشاهي بود . در کلاس اول دبيرستان بود که جنگ تحميلي آغاز شد . براي کسب آمادگي دفاعي به بوشهر رفت . سال دوم دبيرستان پس از طي آموزش هاي نظامي در پادگان شهيد دستغيب کازرون به جبهه ي جنوب اعزام شد و به عنوان مسئول مخابرات گردان در عمليات بيت المقدس که منجر به آزاد سازي خرمشهر گرديد شرکت کرد . پس از بازگشت از جبهه بار ديگر همراه سردار رشيد اسلام شهيد غلام زارعي به جبهه رفت و در عمليات رمضان غلام زارعي به شهادت رسيد و او در کنار سردار شهيد حاج علي نوري در پنجمين مرحله ي عمليات رمضان به شکار تانک هاي دشمن پرداخت و در بازگشت از عمليات رمضان وارد سپاه پاسداران شد و دوره ي 6 ماهه ي مکانيک رزم ناو را در نبدر انزلي سپري کرد . آن گاه به قرار گاه نوح نبي (ع) رفت و در رسته ي مکانيکي رزم ناو به خدمت مشغول شد . در تاريخ 3/12/1362 در عمليات خيبر که در منطقه ي هوالهويزه و جزاير مجنون انجام شد به عنوان مسئول سوخت رساني شرکت کرد . سپس به بوشهر آمد و مسئول تبليغات قرار گاه شد . مدتي بعد دوباره به جبهه رفت و در سد دز به فرماندهي پادگان بدر منصوب گرديد . در فروردين سال 1362 با دوشيزه ي فداکاري پيمان ازدواج بست . يک هفته پس از عروسي با همسر جوان وداع کرد و رهسپار جبهه شد . اين بار به عنوان مسئول ترابري لشکر ثار الله در عمليات ظفرمندانه بدر که براي تصرف هور الهويزه و کنترل جاده اي العماره _ بصره صورت گرفت شرکت کرد . پس از پيروزي عمليات در ظهر روز چهار شنبه 22/12/1363 قايق وي هدف راکت هواپيماهاي دشمن قرار گرفت و در حال غرق شدن خود را نجات داد . دشمن شکست خورده بار ديگر قايق وي را نشانه گرفت و سرانجام پس از اصابت چند تير کاليبر به فرق مبارکش در نيزارهاي جزيره ي مجون عروس شهادت را به آغوش کشيد و به خيل شهيدان پيوست . با دگر ياران و همعهدان عشق ، نقد جان بردند در ميدان عشق . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم و بسم رب الشهدا و الصديقين. هوالذى يبشركم فى البر و البحر. وصيتنامه بنده حقير خدا- حمزه عبدالهى خدمتگزار يگان دريايى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى- قرارگاه نوح نبى (م4).
با درود بى پايان حق بر منجى عالم بشريت خاتم الانبياء محمد مصطفى (ص) و با درود و سلام بر ائمه معصومين (ع) كه ما را از راههاى كفر و ضلالت به ؟؟؟ و هدايت سوق دادند و ما را از پرتگاههاى هلاكت نجات بخشيد و بصراط مستقيم هدايت نمودند و با سلام و درود بر امام عصر حضرت حجه ابن الحسن ارواحنا فدا و نائب بر حق او حضرت امام خمينى بنيانگذار جمهورى اسلامى و سلام بر تمامى شهداى اسلام و با سلام بر شما امت حزب الله و هميشه در صحنه وصيت نامه ام را آغاز مى كنم. من المومنين رجال صدقوا و ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظرو ما بدلوا تبديلا (پروردگارا با آگاهى بر اينكه دين تو (اسلام) دوباره زنده گردد و در سراسر گيتى گسترش پيدا كند و به انتقام گيرى از خون شهداء و پاسدارى از قرآن تو و مكتب تو عازم جبهه شدم. خدايا با دلى قوى كه سرشار از محبت و وحدانيت توست پا به عرصه ميدان گذاشتم بخاطر رضاى تو و غالب شدن بر هواى نفسم، بخاطر اينكه به نداى هل من ناصر ينصرنى حسين زمان امام عزيزم پاسخ گويم. چون اين عزيز بود كه ما را از قيد بى بند و بارى نجات داد. ظلمت و تاريكى جهان را به روشنايى مبدل نمود. بار ديگر اسلام را زنده كرد. خدايا تو شاهدى كه براى رضاى تو مى روم اما گنهكارم. تو را به مقربان درگاهت قسم مى دهم كه با ريختن خون ناقابلى كه در راهت هديه مى كنم گناهانم را ببخش سخنم را با شماها آغاز مى كنم. اى پدر و اى مادر، اى برادر عزيز و خواهران گرامى، و اى همسر مهربان، من حقير را ببخشيد و حلالم كنيد. خودم مى دانم كه به هر كدام شما بدخلقى كرده ام پس تقاضاى حلال بودى دارم. مبادا در شهادتم ناراحت شويد. از خدا بخواهيد تا اين قربانى را از شما بپذيرد. از عموم، اقوام و دوستان عزيزم نيز طلب حلال بودى را دارم، از خانواده هاى محترم شهدا هم طلب حلال بودى دارم. سخنى كه با شما عزيزان و چشم و چراغ ملت دارم اين است كه از خون شهيدانتان خوب پاسدارى كنيد. از وصيتهايى كه كرده اند مبادا خداى نخواسته سرپيچى كنيد كه خيلى حق بر ما دارند. پدر و مادر عزيز صحبت ديگرى كه با شما دارم اين است كه قوى دل باشيد مانند بقيه مادران و پدران شهداء باشيد. صبر داشته باشيد. به ياد بياوريد واقعه كربلا كه زينب چقدر مصيبت ديد. پس خواهش مى كنم كه خودتان را ناراحت نكنيد. آخرين وصيتى كه دارم و از همه مهمتر به شما است حزب الله و جوانان عزيز كه از امام پيروى كنيد. قدر اين نعمت بزرگ كه خداوند به ما عطا فرموده خوب بدانيد. چون راه او راهى است كه حسين و يارانش شهيد شدند و همه اينها از انبياء سرمشق گرفته اند. اينقدر به فكر مال دنيا نباشيد. بينديشيد كه آيا توشه اى براى آخرت جمع كرده ايد، در دعاها شركت كنيد. البته بخاطر شهداء و براى رضاى خدا باشد نه اينكه همين كه روزهاى اول شهيد شده است فقط اهميت مى دهيد و شهيد هميشه زنده است. يادشان را، يادشان را هميشه گرامى داريد. رزمندگان اسلام را تقويت كنيد. گرچه ضربه، ضربه آخر است كه بر صداميان وارد مى شود ولى نبايد غافل باشيد. از جنگ، بدانيد كه جنگ رسمى ما در آينده است، امروز كربلا، فردا قدس. اى جوانان از چيزهايى كه اسلام نهى كرده است بپرهيزيد. نگذاريد اسلحه شهداء بر زمين افتد. وحدت و برادرى بيشتر بين همديگر برقرار كنيد و اما پيام به شما خواهران كه ديگر لازم نيست. چون شهداء براى شما خيلى پيام داده اند كه انشاءالله حجاب، حجاب خود را رعايت كنيد .مانند زينب (س ) الگو باشيد جوانان عزيز تقوى تقوى تقوى و خواهران حجاب حجاب. اگر جسدم پيدا نشد بر سر قبر هر شهيدى كه برويد همان قبرم مى باشد. التماس دعا، خداحافظ. در پايان سلامتى امام، پيروزى رزمندگان و آزادى اسراء و شفاى تمام معلولين و مجروحين از خداى بزرگ خواهانم. 5/12/1363 حقير حمزه عبدالهى.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
نظر شما