راه حسین بن علی(ع) را انتخاب کنید

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "عزت الله سليمانی" در 27 مرداد ماه 1342 در روستاي نرگس زار بالاده از توابع شهرستان کازرون در يک خانواده ي روستايي و کشاورز  چشم به جهان گشود . دوران طفوليت خود را تحت سرپرستي پدر و مادري مؤمن و دلسوز پشت سر گذاشت .

او وقتي به سن شش سالگي رسيد وارد دبستان ششم بهمن نرجس شد و دوره ي ابتدائي خود را با موفقيت سپري کرد . دوره ي راهنمايي را در مدرسه استقلال در روستاي سيرجان گذراند و براي ادامه تحصيل راهي کازرون شد و در دبيرستان بعثت در رشته ي علوم انساني دوره متوسطه خود را گذراند.  او در اخلاق و رفتار زبان زد خاص و عام بود . با شروع جنگ تحميلي به کرات از طرف بسيج کازرون به جبهه هاي جنگ اعزام شد.

در اوج دلاوري و از جان گذشتگي به نبرد با متجاوزين بعثي عراق مي پرداخت . وی سرانجام در 5 آذرماه 1362 به درجه ی رفيع شهادت نائل آمد.

متن وصیت نامه:

هدفى جز خدمت به اسلام ندارم
انا لله و انا اليه راجعون / با ثبت نام كردن در بسيج كازرون تمام هدف خود را براى مبارزه با بعثيان و ديگر منافقين ضد اسلام و مكتب طلب مى كنم و از خداوند بزرگ تعالى اميدوارم كه تا مى توانم براى اسلام خدمت كنم و با نثار كردن خون خود بتوانم خدمتى بزرگ به اسلام و مكتب قرآن كرده باشم و من هدفى بجز خدمت به اسلام و جامعه روحانيت و مستضعفان جهان بيش ندارم و اميدوارم كه اسلام با خون جوانان آبيارى شود همانطورى كه شده

راه حسین بن علی را انتخاب کنید
و اينك اى برادران و خواهران آگاه  و با اطلاع باشید كه كفار نابود شدنى است و دين اسلام پايدار و از تمام برادران و خواهران تمنا دارم كه راه اين گلگون كفنان را ادامه دهند و امام را تنها نگذارند و رفتار و كردار اسلامى با مردم داشته باشيد و ارزش به اين دنيا ندهيد كه دنيا براى انسان وسيله است و زودگذر هميشه به فكر آخرت باشيد. راهى را انتخاب كنيد كه حسين بن على(ع) انتخاب كرد و صابر كوشا باشيد كه خداوند صابران را دوست دارد و در آخر چند كلمه اى را براى پدر و مادر و برادران و خواهرانم عرض مى كنم.

در عزایم گریه نکنید
و اى پدر و مادر گرامى شما براى من خيلى زحمت كشيديد و مرا بزرگ كرديد و من نتوانستم زحمت هاى شما را جبران كنم اميدوارم كه امام حسين و زينب اجر زحمتهاى شما را بدهد و با شهيد شدن من مبادا گريه كنيد و لباس سياه نپوشيد چون من خودم راه الله را انتخاب كردم و كسى مرا به زور به جبهه نفرستاد و اين راهى ابدى كه همه انبياء رفتند

برادران و خواهرانم و پدر و مادر عزيزم باز هم تكرار مى كنم ترا به خون حسين اگر مرا دوست داريد براى من لباس سياه نپوشيد و مى دانم كه داغ جوان زياد است . عكس مرا بر سر مزارم بزنيد و از شما تقاضا دارم كه هيچ نشانه اى از من در خانه نگذاريد كه باعث ناراحتى شما شود و اى برادر بزرگتر حسن از تو مى خواهم كه برادر و خواهران را سرپرستى كنى چون بعد از پدر و من تو بزرگ خانواده هستى و به كار خود ادامه دهى و صابرو كوشا باشى .

خداحافظ اى پدر بزرگوار  اى مادر گرامى اى برادر و اى خواهر عزيزم در ضمن مرا كنار قبر محمد رضا دهقان دفن كنيد و در عزاى من تجملات نگيريد. اگر من اسير يا مفقود الاثر شدم هيچ ناراحت نباشيد چون دو طفل مسلم را هم به اسيرى بردند.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس