خاطره خودنوشت شهيد رحمت‌اله برزگر «3»
شهيد «رحمت‌اله برزگر» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «برف همه جا را پوشانده بود هوا خيلی سرد بود، من به اتفاق يکی از بچه‌ها وارد سنگر بچه‌های ديگر شديم و...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

نگهبانی در برف

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «رحمت‌اله برزگر» دهم مرداد سال 1338 در روستای عباس‌آباد مرودشت دیده به جهان گشود. دوران تحصیلی را تا مقطع دیپلم در رشته انسانی گذراند. سال 1358 به خدمت سربازی رفت و سرانجام چهارم مهرماه 1359 در منطقه شلمچه به شهادت رسيد. پیکر پاکش در گلزار شهدای مرودشت به خاک سپرده شد.

متن خاطره «3» : نگهبانی در برف

شب 10 اسفند سال 1358 يک دفعه سرگروهبان دستور داد که همه سربازها تجهيزات را آماده کنند و بروند پشت سنگرها که دمکرات‌ها می‌خواهند ما را محاصره کنند و بعد يک منور روشن کننده پرتاب کردند و خبری نبود و آمدند در آسايشگاه و شب 11 اسفند سال 1358 با حضور سروان يعنی فرمانده توپخانه که آدم خوبی است در بين بچه‌ها آمد و از آن‌ها خواست که هر کسی برنامه‌ای اجرا کند؛ هر کسی برنامه‌ای را اجرا می‌کرد و يک نفر به نام بهنام که بچه آبادان بود و پسر خوبی بود و آشپز گردان هم بود برنامه‌ای را اجرا کرد، کمی دست زديم و بچه ها هم خواندند و شب خوبی را سپری کردیم.

یکشنبه 12 اسفند سال 1358 صبح که از خواب بيدار شديم و خود را آماده کرديم که به سوی نوسود حرکت کرديم خلاصه هر پنج نفر ما اعتراض کرديم که اورال که پر از بنزين است سوار نمی‌شويم چون احتمال جرقه زدن خيلی است و چون چند تا از حلب‌ها سوراخ شده بود؛ آن ها قبول کردند و با يک ماشین روباز که پر از برف بود حرکت کرديم.

دوشنبه 13 اسفند سال 1358 برف همه جا را پوشانده بود هوا خيلی سرد بود، من به اتفاق يکی از بچه‌ها وارد سنگر بچه‌های ديگر شديم و تا ساعت 3 بعدازظهر با هم صحبت می‌کردیم و ساعت 4 که ناهارمان حاضر شد و به سنگرهای خود رفتيم و شب که شد نماز را که خوانديم و شام را که خورديم ما را به عنوان نگهبان به درون برف‌های سرد فرستادند و پاهايمان يخ زده بود و نگهبانی که تمام شد نماز صبح را خوانديم و با بدن سرد و بی حس به خواب فرو رفتيم.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده