نوی شاهد- همرزم شهید می گوید: صبح روز عملیات صداش زدم گفتم «بیا برویم»، انگار میدانست و قبل اینکه من بگویم آماده شده بود. روز عملیات چند ساعتی طول کشید و در درگیریها، هاشم تیر به کتفش خورد و لحظاتی بعد شهید شد. بعد از آرام شدن عملیات به بچههای خرمآباد گفتم انگار همه چیز را از قبل میدانست. از آنها خواستم تا پیکر هاشم را جهت تشییع به خرمآباد ببرند.
نوید شاهد - شهید «مجتبی آدینه وند» در مناجات خود با خدا نوشته است: خداوندا! ما را ياري فرما كه عقل ما از قرآن بهره اي ببرد و يك لحظه مرا به خودم وامگذار چون وقتي بياد تو نيستم هميشه در غفلت هستم.
نوید شاهد - مادر شهید «سعید شهبازی» می گوید: هنوز سعید به دنیا نیامده بود، خواب دیدم توی تاریکی شب در یک جاده راه میروم. یک آدم نورانی جلویم سبز شد و یک فانوس به دستم داد.
نوید شاهد- در یکی از عملیاتها شهید «اسدمراد بالنگ» پوتین خودش را به یکی از رزمنده ها که پوتین اندازه پایش نبود داد و خودش با پای برهنه به نبرد ادامه داد.