مادر شهید فتحاله مصری میگوید: وقتی تصمیم گرفته بود که به جبهه برود ما میخواستیم مانع رفتن او به جبهه بشویم اما هر وقت ما اصراری میکردیم که به جبهه نرود او بیشتر پافشاری میکرد و بالاخره ما را راضی کرد که به جبهه برود.
کد خبر: ۴۵۴۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۶
مستند "قدم خیر" با حضور عوامل فیلم به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران مراحل پایانی خود را پشت سر گذاشته و به زودی در شبکههای سراسری پخش میشود.
کد خبر: ۴۵۴۲۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۵
مصاحبه اختصاصی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید سید ابوالفضل حسینی
مادر بزرگ مادر یش می گفت ، مادر دست هات کو؟ ابوالفضل هم دست نداشت و تو هم دست نداری ... ننه کو دستهات بهم نشون بده ...
کد خبر: ۴۵۴۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۵
زندگینامه اميرعباس جعفرزاده
پدرشهيد: وقتی سوار کامیون شدم عباس 3 الی 4 مرتبه به بالای کامیون آمد و مرا بوسید انگار میدانست که دیگر مرا نمیبیند و بعد از آن اوبه عملیات رفت و به فیض شهادت نائل آمد
کد خبر: ۴۵۴۱۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
خاطراتی از شهید ابوالفضل حیدری
به همديگر گفتند كه نياز به فال نيست ابوالفضل نوراني شده و فردا از جمع ما عروج خواهد كرد در همان شب بعد از پايان جمع دوستانه به او گفتيم بيا تا وصيت نامه را بنويسيم فردا شايد ديگر اين مهماني كوچك را ترك بگوئيم و به مهماني بزرگ نائل شويم و او با لبخندي مليح گويي كه از عروجش خبر داشت پاسخ مرا داد
کد خبر: ۴۵۴۰۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۶
مادر شهیدان حسن و علی طهرانیمقدم ساعاتی پیش دار فانی را وداع گفت.
کد خبر: ۴۵۴۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
فرهنگ اعلام شهدای تهران بزرگ
کار تدوین فرهنگ اعلام شهدا از سال 1370 کلید خورد ،در کتاب فرهنگ اعلام، درباره هر شخص شهید، صدکلمه که گویای زندگی شهید باشد آورده شده است
کد خبر: ۴۵۴۰۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
شهیدان محمد علی و عباسعلی امیری
شهید محمد علی امیری؛ بيست و نهم تير 1342، در شهرستان شهرضا چشم به جهان گشود،دوم آبان 1362 در سن 20 سالگی ، در پنجوين عراق بر اثر اصابت گلوله شهيد شد.شهید عباسعلی امیری ؛بيستم فروردين 1340، در شهرستان شهرضا چشم به جهان گشود،دهم بهمن 1365 در سن 25 سالگی ، با سمت آر پي جي زن در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و دست و پا شهيد شد. م
کد خبر: ۴۵۳۹۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۳
شهید محمد صانعی
شهید محمد صانعی، پانزدهم شهريور 1345، در شهر زواره از توابع شهرستان اردستان چشم به جهان گشود. پدرش عزیزالله، آجر پز بود و مادر ش پري رخ نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. سي و يكم مرداد 1362، با سمت آر پی جی زن در حاج عمران عراق شهیدشد. پیکرش مدتها برجای ماند و پس از تفحص، تشییع و به خاک سپرده شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۳۸۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۰
وقتی از تشییع پیکر شهید به منزل آمد تا صبح کنار بخاری با همان لباسها در فکر رفته و می گفت من هم هرچه زودتر باید به جبهه بروم. اطرافیان به او می گفتند که پسرجان فکر مادر ت را نمی کنی؟ او می گفت: مگر مرا در قبر مادر م می گذارند که من به فکر او باشم. هر کس باید پاسخگوی اعمال خودش باشد. من در پیشگاه خدای خودم مسئولم و باید جواب بدهم. اگر دشمن به ناموس ما حمله کرد جواب خدا را چه بدهیم؟ اگر کربلا را بگیرند ما چگونه سرمان را در جامعه بلند کنیم؟
کد خبر: ۴۵۳۷۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۹
مصاحبه
شهید صید احمد آذر افروز فرزند ابوالقاسم در چهارمین روز از مهر ماه سال 1349 هجری شمسی در روستای انجیره از بخش ملکشاهی از توابع شهرستان مرزی مهران پا به عرصه هستی نهاد وی که تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داده بود با رسیدن به سن قانونی انجام خدمت وظیفه در دوران جنگی تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه کشور عزیزمان به عنوان سرباز در لشگر یازده امیرالمومنین (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول انجام خدمت مقدس سربازی گردید و در اولین روز از مرداد ماه سال 1367 هجری در منطقه عملیاتی میمک در حین انجام وظیفه (دیده بانی) بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن زبون به فیض شهادت نائل گردید . مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای صالح آباد(ع) قرار دارد.
کد خبر: ۴۵۳۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۹
وصيت نامه شهيد حسن جشني تهراني
پدر مهربانم پيامي داشتم که شما بايد در هيئت فاطمه (س) اعلام کنيد و آن اين است ، بگوئيد آقا حسين(ع) الان تنهاست و يار مي خواهد او نداي (هل من ناصر ينصرني) را سرداده و لبيک گو مي خواهد.
کد خبر: ۴۵۳۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۳
حدود نه سال از شهادت محمدعلی در « کربلای ۵ » می گذشت که برای بار سوم رویایی به سراغ مادر آمد و او در خواب دید که دیوار خانه شکافته شد و مردی نورانی به داخل خانه آمد و حسینعلی را با خود برد.
کد خبر: ۴۵۳۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
روایتی مادرانه از شهید «بهمن راکیزاده بختیاری»؛
من خواب دیدم که کوچه امان خیلی شلوغ است. انگار روز عاشورا بود.
کد خبر: ۴۵۳۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
شهيد داود جريده
زماني كه رفته بود به جبهه و ديگر ما از داود خبري نداشته بوديم من خيلي ناراحت بودم و رفتم به مسجد گفتم خدايا اگر اين بچه شهيد شده به زودي به ما خبرش را بده چون كه همه ناراحت ميباشند مخصوصاً پدر شهيد همين كه من از مسجد آمدم شب خوابيدم و در خواب ديدم كه يك دسته سينه زني خيلي بزرگ دارند
کد خبر: ۴۵۳۵۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
در سالروز عروج شهید منتشر می شود؛
اگر من را دوست داشتید حالا با مادر م آن طور باشید.خلاصه اول خدا و بعد مادر م را به شماها می سپارم.
کد خبر: ۴۵۳۴۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۶
محسن گفت: «نمیشه. ساعت 3 حرکته. امام فرموده اگر یک نفر هم در خانه باشه، باید به جبهه بره.»
کد خبر: ۴۵۳۳۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۳
شهيد محمدرضا جديدي
شهيد محمدرضا جديدي در روز پانزدهم آبان سال 1367 در بيمارستان فرح و در شهر تهران پا به عرصه وجود گذاشت قبل تولد وي سه فرزند به دنيا آمده و مرده بودند لذا با تولد رضا مادر وي همان موقع ولادت نوزاد نذر كرد كه اي امام رضا اين پسر را برايم نگه دار نامش را رضا ميگذارم و هفت سال هم گدايش ميكنم و همين طور هم شد نيز موهاي وي را نذر امام رضا كرده بودند و برابرش پول به حرم مقدس حضرت رضا (ع) تقديم نمودند. از دوره ابتدايي در دبستان فرزانه برجندي تحصيل كرد و يك سال هم مردود شد و دوره راهنمايي را در مدرسه راهنمايي كمال وجودي به تحصيل پرداخت و سال سوم را ميخواند كه عازم جبهه نبرد حق عليه باطل شد. قبل از اينكه به جبهه برود به شهرستان ازنا و اليگودرز رفت و به كليه دوستان و اقوام فاميل سر ميزد و طلب حلاليت نمود همين طور بر در و ديوار مينوشت شهيد قلب تاريخ است پشت قاب عكسش نوشته است شهيد اين شهيد بزرگوار بر دلش وحي شده بود كه روزي به فيض شهادت نائل ميشود كه اين چنين يادگارهاي آتشين بر جاي گذاشت.
کد خبر: ۴۵۳۳۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
زندگي نامه شهید ترابعلی جدیدی
آخرين خاطرات مادر شهيد ترابعلي جديدي كه از فرزندش دارد،از زماني كه شهيد براي خداحافظي مي آيد و خبر شهادت خود را در بيست روز ديگر مي دهد
کد خبر: ۴۵۳۳۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
شهيد به من گفت من 20000تومان دارم از شما ميخواهم مرا در يك تصميم ياري كني. اين مبلغ را براي بيماري مادر م بگذارم يا يك عروسي بگيرم. من هم از او خواستم، براي بيماري مادر اين پول را استفاده كند. شهيد به پدر و مادر ش خيلي توجه داشت و براي آنها احترام زيادي قائل بودند...
کد خبر: ۴۵۳۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴