زندگينامه و وصیت نامه شهيد چنگيز زراعت پيشه شهادت 22 اسفند
شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۹
حال عجيبي پيدا کرده بود سر از پا نمي شناخت و عاشقانه در طلب رضاي خداوند تلاش مي کرد . حدود 2 ساعت قبل از شهادتش قمقه هاي آب را پر کرديم و به او گفتم قمقمه اش را از آب پر کند...
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد چنگيز زراعت پيشه . در سال 1328 در شهرستان بيضا از توابع شهرستان شيراز واقع در استان فارس ديده به جهان گشود . نام پدرش حيدر فردي دلسوز و کوشا در اموز زندگي بود . شهيد دوران تحصيلي خويش را در شهرستان بيضا گذراند و توانست مدرک سيکل خويش را از مدرسه ي بيضا اخذ نمايد . وي در دوران نوجواني خويش تصميم گرفت به خدمت سربازي برود و به مدت 2 سال در نيروي دريايي خدمت نمود . بعد از انقضاء مدت خدمت تصميم گرفت ازدواج نمايد .او همسر مورد نظر خود را انتخاب نمود و ازدواج کرد و خداوند ثمره ي اين ازدواج را 2 پسر و 2 دختر قرار داد . شهيد بعد از ازدواج وارد مرحله ي جديدي از زندگي شد و براي گرفتن شغل به شيراز مراجعت نمود و در شرکت لاستيک دنا ( بريجستون ) استخدام شده و به کارگري پرداخت . او در مدت کارگريش فردي فعال و کوشا بود و چون در زندگي با محروميت ها و کمبودها دست و پنجه نرم کرده بود در کارش فعال و ساعي بود . از بيکاري خوشش نمي آمد و هميشه خود را به کاري مشغول مي کرد . او مي گفت هر گاه فکر و ذهن انسان بيکار باشد ممکن است مرتکب گناه شود . به خاطر فعاليت و تلاش مداومي که داشت چندين مرتبه از طرف شرکت بريجستون مورد تشويق قرار گرفت شهيد زارعت پيشه از نظر اخلاق نيکو بود . داراي سيمائي روشن و خندان بود . هيچ گاه کينه ي کسي را به دل نمي گرفت .و او دلي صاف و با صداقت داشت و هميشه اطرافيان خود را به دوستي با ديگران تشويق مي نمود . خود نيز اين کار را انجام مي داد و در طول عمر شريفش هرگز با کسي عداوت نکرد . او هميشه آراسته و منظم بود و در عين حال که لباس ساده و تميز مي پوشيد از لباس هاي گران قيمت پرهيز مي کرد فرد قانعي بود و مي گفت : خدا را شکر مي کنم که خداوند نعمت سلامتي را به من عطا کرده است تا بتوانم مخارج زندگيم را تأمين کنم و بتوانم فرزندانم را نيکو تربيت کنم و تحويل اجتماع بدهم . او علاقه ي خاصي به کودکان داشت و آرزوي مي کرد که کودکان امروز مرداني براي آينده باشند که بتوانند اسلام عزيز و کشور اسلامي و دست آوردهاي انقلاب اسلامي را حفظ کنند . شهيد زراعت پيشه از اوائل انقلاب رهبري امام را از جان و دل پذيرفت و چون آمادگي فکري و استعداد خوبي داشت مسائل اسلامي و رويدادهاي انقلاب را به خوبي درک مي کرد و دستوارت امام را که در مورد مسائل اخلاقي ابراز مي فرمودند رعايت مي نمود . فرايض ديني را بي وقفه انجام مي داد و اطرافيان و دوستان را تشويق به صبر و استقامت مي نمود . تا آن جا که در توان داشت خانواده هاي مستضعف را ياري مي کرد . شهيد از اوايل جنگ تا زماني که به جبهه اعزام شد چندين مرتبه تصميم گرفت که براي ياري اسلام به جبهه برود اما به خاطر پاره اي گرفتاريهاي خانوادگي و شغلي موفق نشد و چون شرکت بريجستون تصميم گرفت که کارگران فعال را به عنوان تشويق براي ديدار به جبهه بفرستند زراعت پيشه نيز به همراه ايشان بود . چون مدت ديدار تمام شده و از جبهه برگشتند تصميم قطعي گرفت که دوباره به جبهه برود و چون تصميم را با خانواده در ميان گذاشت که خانواده به او گفتند که در پشت جبهه بماند او گفت : چگونه مي توانم اين جا بمانم و کودکان و پيرمردان به جبهه بروند . آيا اين براي من ننگ نيست . تا اين که در تاريخ 9/11/1362 همراه گروهي از کارگران شرکت به جبهه اعزام شدند و به مدت 43 روز در جبهه جنگ عاشقانه جنگيد و طبق اظهارت چندين نفر از برادران همسنگرش او در مدت فعاليتش در جبهه حال عجيبي پيدا کرده بود سر از پا نمي شناخت و عاشقانه در طلب رضاي خداوند تلاش مي کرد . بنا به گفته ي يکي از همسنگرانش حدود 2 ساعت از شهادتش قمقه هاي آب را پر کرديم و به او گفتم قمقمه اش را از آب پر کند اما او در جواب گفت : من 2 ساعت ديگر شهيد خواهم شد بنابراين آب نمي نوشم . او عاشقانه کوشيد و راه امام حسين را ادامه داد تا در تاريخ 22/12/1362 در حالي که تشنه بود بر اثر اصابت ترکش به قلبش به نداي حق لبيک گفت و شهد گواراي شهادت را به جان خويش خريده و سيراب گشت . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم ولاتحسبن الذين قتلو فى سبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون (قرآن كريم ) بادرود فراوان به امام امت وباسلام به شهداى اسلام وجنگ تحميلى وبا سلام به خانواده هاى شهدا . شهيد قلب تاريخ است ، شهيد عزادارى نمى خواهد پيرومى خواهد چنگيز زراعت پيشه فرزند حيدر شماره شناسنامه 5 صادره ازبيضاء تاريخ تولد 1328 اين وصيت نامه را به بازماندگان خودم مى نويسم سخن اول با پدر و مادرم است كه براى من عزادارى نكنند بلكه راه مرا على وار وزينب وار ادامه دهند وبه برادرانم بگويند كه راه برادر شان راادامه دهند پيروخط امام باشند وازدرگاه خداوند متعال بخواهند طول عمر باعزت براى امام امت و پيروزى براى رزمندگان جبهه هاى حق عليه باطل وبه اهتزاز درآمدن پرچم توحيد تا ظهور حضرت مهدى (عج) صحبت دومم به خانواده ام وخصوصا همسرم است كه تا مى تواند فرزندانم را اسلامى تربيت كند وخودش زينب وار پيا م خون شهدا را حداكثر به مطلب برساند درپايان از پدرومادر وهمسرم اگرچنانچه خطايى ازدستم سرزده است طلب آمرزش مى كنم بايد مراببخشيد والسلام
زندگينامه شهيد چنگيز زراعت پيشه . در سال 1328 در شهرستان بيضا از توابع شهرستان شيراز واقع در استان فارس ديده به جهان گشود . نام پدرش حيدر فردي دلسوز و کوشا در اموز زندگي بود . شهيد دوران تحصيلي خويش را در شهرستان بيضا گذراند و توانست مدرک سيکل خويش را از مدرسه ي بيضا اخذ نمايد . وي در دوران نوجواني خويش تصميم گرفت به خدمت سربازي برود و به مدت 2 سال در نيروي دريايي خدمت نمود . بعد از انقضاء مدت خدمت تصميم گرفت ازدواج نمايد .او همسر مورد نظر خود را انتخاب نمود و ازدواج کرد و خداوند ثمره ي اين ازدواج را 2 پسر و 2 دختر قرار داد . شهيد بعد از ازدواج وارد مرحله ي جديدي از زندگي شد و براي گرفتن شغل به شيراز مراجعت نمود و در شرکت لاستيک دنا ( بريجستون ) استخدام شده و به کارگري پرداخت . او در مدت کارگريش فردي فعال و کوشا بود و چون در زندگي با محروميت ها و کمبودها دست و پنجه نرم کرده بود در کارش فعال و ساعي بود . از بيکاري خوشش نمي آمد و هميشه خود را به کاري مشغول مي کرد . او مي گفت هر گاه فکر و ذهن انسان بيکار باشد ممکن است مرتکب گناه شود . به خاطر فعاليت و تلاش مداومي که داشت چندين مرتبه از طرف شرکت بريجستون مورد تشويق قرار گرفت شهيد زارعت پيشه از نظر اخلاق نيکو بود . داراي سيمائي روشن و خندان بود . هيچ گاه کينه ي کسي را به دل نمي گرفت .و او دلي صاف و با صداقت داشت و هميشه اطرافيان خود را به دوستي با ديگران تشويق مي نمود . خود نيز اين کار را انجام مي داد و در طول عمر شريفش هرگز با کسي عداوت نکرد . او هميشه آراسته و منظم بود و در عين حال که لباس ساده و تميز مي پوشيد از لباس هاي گران قيمت پرهيز مي کرد فرد قانعي بود و مي گفت : خدا را شکر مي کنم که خداوند نعمت سلامتي را به من عطا کرده است تا بتوانم مخارج زندگيم را تأمين کنم و بتوانم فرزندانم را نيکو تربيت کنم و تحويل اجتماع بدهم . او علاقه ي خاصي به کودکان داشت و آرزوي مي کرد که کودکان امروز مرداني براي آينده باشند که بتوانند اسلام عزيز و کشور اسلامي و دست آوردهاي انقلاب اسلامي را حفظ کنند . شهيد زراعت پيشه از اوائل انقلاب رهبري امام را از جان و دل پذيرفت و چون آمادگي فکري و استعداد خوبي داشت مسائل اسلامي و رويدادهاي انقلاب را به خوبي درک مي کرد و دستوارت امام را که در مورد مسائل اخلاقي ابراز مي فرمودند رعايت مي نمود . فرايض ديني را بي وقفه انجام مي داد و اطرافيان و دوستان را تشويق به صبر و استقامت مي نمود . تا آن جا که در توان داشت خانواده هاي مستضعف را ياري مي کرد . شهيد از اوايل جنگ تا زماني که به جبهه اعزام شد چندين مرتبه تصميم گرفت که براي ياري اسلام به جبهه برود اما به خاطر پاره اي گرفتاريهاي خانوادگي و شغلي موفق نشد و چون شرکت بريجستون تصميم گرفت که کارگران فعال را به عنوان تشويق براي ديدار به جبهه بفرستند زراعت پيشه نيز به همراه ايشان بود . چون مدت ديدار تمام شده و از جبهه برگشتند تصميم قطعي گرفت که دوباره به جبهه برود و چون تصميم را با خانواده در ميان گذاشت که خانواده به او گفتند که در پشت جبهه بماند او گفت : چگونه مي توانم اين جا بمانم و کودکان و پيرمردان به جبهه بروند . آيا اين براي من ننگ نيست . تا اين که در تاريخ 9/11/1362 همراه گروهي از کارگران شرکت به جبهه اعزام شدند و به مدت 43 روز در جبهه جنگ عاشقانه جنگيد و طبق اظهارت چندين نفر از برادران همسنگرش او در مدت فعاليتش در جبهه حال عجيبي پيدا کرده بود سر از پا نمي شناخت و عاشقانه در طلب رضاي خداوند تلاش مي کرد . بنا به گفته ي يکي از همسنگرانش حدود 2 ساعت از شهادتش قمقه هاي آب را پر کرديم و به او گفتم قمقمه اش را از آب پر کند اما او در جواب گفت : من 2 ساعت ديگر شهيد خواهم شد بنابراين آب نمي نوشم . او عاشقانه کوشيد و راه امام حسين را ادامه داد تا در تاريخ 22/12/1362 در حالي که تشنه بود بر اثر اصابت ترکش به قلبش به نداي حق لبيک گفت و شهد گواراي شهادت را به جان خويش خريده و سيراب گشت . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم ولاتحسبن الذين قتلو فى سبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون (قرآن كريم ) بادرود فراوان به امام امت وباسلام به شهداى اسلام وجنگ تحميلى وبا سلام به خانواده هاى شهدا . شهيد قلب تاريخ است ، شهيد عزادارى نمى خواهد پيرومى خواهد چنگيز زراعت پيشه فرزند حيدر شماره شناسنامه 5 صادره ازبيضاء تاريخ تولد 1328 اين وصيت نامه را به بازماندگان خودم مى نويسم سخن اول با پدر و مادرم است كه براى من عزادارى نكنند بلكه راه مرا على وار وزينب وار ادامه دهند وبه برادرانم بگويند كه راه برادر شان راادامه دهند پيروخط امام باشند وازدرگاه خداوند متعال بخواهند طول عمر باعزت براى امام امت و پيروزى براى رزمندگان جبهه هاى حق عليه باطل وبه اهتزاز درآمدن پرچم توحيد تا ظهور حضرت مهدى (عج) صحبت دومم به خانواده ام وخصوصا همسرم است كه تا مى تواند فرزندانم را اسلامى تربيت كند وخودش زينب وار پيا م خون شهدا را حداكثر به مطلب برساند درپايان از پدرومادر وهمسرم اگرچنانچه خطايى ازدستم سرزده است طلب آمرزش مى كنم بايد مراببخشيد والسلام
نظر شما