دلنوشته شهید مدافع حرم عسکر زمانی؛ پنج روز قبل از شهادت
سهشنبه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۱۵
من آنم که می خوانم ، من آنم که می مانم ، من آنم که می سازم ، من آنم که می جنگم ،
من آنم که یار مهدی می مانم ، من آنم که گوش به صدایم
نوید شاهد فارس :
نوری که از آسمان برای من زمینی ، من گرفتار دنیا .... آمده بود .
میگرید ... میخندد... میجنگد ..... تا یار مهدی عج بماند .
میدرخشد و کسی او را نمیشناسد ....
آمدنشان به جمع دنیامان پیامِ شروعِ سر زندگی بود
ماندنشان در بین ما باعث شد خلاء های لحظه های بی خدا بودنمان پر شود ....
خود نیز گفت من آن زنبور عسلم که در به در دنبال پر کردن روزنه های وجود من و توست ...
میساخت ....
میسوخت .....
اما کسی او را نشناخت ....
نباید میشناخت ....
عاشق گمنامی ....
اما همچنان نسیم وجودش در حال وزیدن است ....
میگرید ... میخندد... میجنگد ..... تا یار مهدی عج بماند .
میدرخشد و کسی او را نمیشناسد ....
آمدنشان به جمع دنیامان پیامِ شروعِ سر زندگی بود
ماندنشان در بین ما باعث شد خلاء های لحظه های بی خدا بودنمان پر شود ....
خود نیز گفت من آن زنبور عسلم که در به در دنبال پر کردن روزنه های وجود من و توست ...
میساخت ....
میسوخت .....
اما کسی او را نشناخت ....
نباید میشناخت ....
عاشق گمنامی ....
اما همچنان نسیم وجودش در حال وزیدن است ....
( دلنوشته ای از شهید مدافع حرم عسکر زمانی )
پنج روز قبل از شهادت
پنج روز قبل از شهادت
« یکشنبه 11 بهمن ساعت 9:10 »
من آن نوری هستم که از خورشیدِ درخشان ساطع و از لابه لای ابرها عبور کرده و به زمین رسیده است.
من آن قطره بارانی ام که از آسمان باریده و بدون اینکه بین راه بخار شود به زمین رسیده است.
من آن ترکش انفجارم که زمین و زمان را پشت سر گذاشته و به جمعی رسیده و آنها را متحول کرده است.
من آن تکه باد صیحگاهی ام که از زیر در به داخل پریده همان تکه ای که از محافظان حامل پیام است.
من آن نوری هستم که از خورشیدِ درخشان ساطع و از لابه لای ابرها عبور کرده و به زمین رسیده است.
من آن قطره بارانی ام که از آسمان باریده و بدون اینکه بین راه بخار شود به زمین رسیده است.
من آن ترکش انفجارم که زمین و زمان را پشت سر گذاشته و به جمعی رسیده و آنها را متحول کرده است.
من آن تکه باد صیحگاهی ام که از زیر در به داخل پریده همان تکه ای که از محافظان حامل پیام است.
من آن زنبور عسلم که در به در دنبال این است که روزنه ای ( که به او سپرده شده) را پر کند.
من آن دانه ی شن طبسم به همراه خیل یاران تا بار دیگر اگر لازم شد حادثه ی طبس را بسازیم.
من آن گل از گل های بهارم که می در خشد و باید بدرخشد و کسی او را نمی شناسد و نباید بشناسد .
من آن شهید بی سر و بی بدنم من آن شهید بی اثرم که همچنان بعد آن می وزم .
من آن دانه ی شن طبسم به همراه خیل یاران تا بار دیگر اگر لازم شد حادثه ی طبس را بسازیم.
من آن گل از گل های بهارم که می در خشد و باید بدرخشد و کسی او را نمی شناسد و نباید بشناسد .
من آن شهید بی سر و بی بدنم من آن شهید بی اثرم که همچنان بعد آن می وزم .
من آنم که می خوانم ، من آنم که می مانم ، من آنم که می سازم ، من آنم که می جنگم ،
من آنم که یار مهدی می مانم ، من آنم که گوش به صدایم
من آن که به دنبال صدای جمیل و رسای آن مهدی (فتبعوه) هستم.
من آنم که باید بگیریم ، من آنم که باید بخندم ، من آنم که باید انتقام سیلی زهراهای کوچک را بگیرم
به فرمان مولایم، سیدم ، آقایم ... مهدیم
من آنم که یار مهدی می مانم ، من آنم که گوش به صدایم
من آن که به دنبال صدای جمیل و رسای آن مهدی (فتبعوه) هستم.
من آنم که باید بگیریم ، من آنم که باید بخندم ، من آنم که باید انتقام سیلی زهراهای کوچک را بگیرم
به فرمان مولایم، سیدم ، آقایم ... مهدیم
شهید عسکر زمانی در یازدهم بهمن ماه سال 72 در روستای تیرازجان از توابع شهرستان ممسنی و رستم دیده به جهان گشود.
وی دوران تحصیلات را در زادگاهش با نمرات بالا گذراند . پس از دوران تحصیلی بی درنگ و غیبت به خدمت نظام مقدس سربازی در پادگان 07 کازرون مشغول آموزش گردید . چند ماهی از خدمت نظام وظیفه نگذشته بود. که در دانشگاه سراسری (مهندسی برق ) و دانشگاه امام حسینقبول شد. عسکر به خاطر علاقه ای که به ولایت داشت دانشگاه امام حسین را برگزید. شهید عسکر زمانی در شانزدهم بهمن ماه سال 94 در آزاد سازی نبل الزهرا در کشور سوریه به درجه رفیع شهادت نایل شد .
انتهای متن/
وی دوران تحصیلات را در زادگاهش با نمرات بالا گذراند . پس از دوران تحصیلی بی درنگ و غیبت به خدمت نظام مقدس سربازی در پادگان 07 کازرون مشغول آموزش گردید . چند ماهی از خدمت نظام وظیفه نگذشته بود. که در دانشگاه سراسری (مهندسی برق ) و دانشگاه امام حسینقبول شد. عسکر به خاطر علاقه ای که به ولایت داشت دانشگاه امام حسین را برگزید. شهید عسکر زمانی در شانزدهم بهمن ماه سال 94 در آزاد سازی نبل الزهرا در کشور سوریه به درجه رفیع شهادت نایل شد .
انتهای متن/
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۳
انتشار یافته: ۲
خیلی کم صحبت میکرد بیشتر گوش می داد و فکر میکرد
خاص بود خاص