نامه ای از مریوان

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد خانعلی باقری 8 مرداد سال 1333 در خانواده اي متوسط و مذهبي در آبادان به دنيا آمد. از شش سالگي به مدرسه رفت. دوران ابتدایی و راهنمایی را با هوش و استعدادی بالایی که داشت و با نمرات عالی به پایان رساند. سپس به دبيرستان راه يافت و موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد.

 "خانعلي " در  رشته فوتبال و کشتي در آبادان و در رشته کاراته در آباده فعاليت قابل توجهي داشت. شهريور سال 1360 به جبهه مريوان (دزلي) اعزام شد. وی سرانجام 18 خرداد ماه 1361 شب میلاد امام زمان (عج) هنگام نگهبانی در سپاه پاسداران شهرستان آباده  بر اثر اصابت گلوله به سر توسط منافقين کوردل به شهادت رسید.

متن نامه:
پدر و مادر عزيزم سلام عرض مي کنم: سلام گرم و خالصانه مرا از جبهه مريوان دزلي پذيرا باشيد. اگر از حال من بخواهيد خيلي خوبم - تنها چند روزي سرماخوردگي مختصري گرفتم که به حمدالله خوب شده ام و رو به بهبودي است. مي بخشيد اميدوارم حال شماها هم خوب باشد و هيچ گونه ملالي نداشته و بر مشکلات فائق آئيد. اميد که هميشه خدا ياريتان دهد و هميشه و در همه حال از سلامتي کامل برخوردار گرديده باشيد.

 نامه ای از مریوان
 اين اولين نامه اي است که مي نويسم و باري محبت کرده جوابش را بفرستيد زيرا آدرس مشخص شده است. پيروزي بي سابقه رزمندگان ايران را در جبهه هاي آبادان و جاده ماهشهر و بين اهواز و آبادان را به شماها تبريک مي گويم و اميد که به ياري خداوند متعال ان شاء الله جنگ هر چه زودتر با پيروزي هر چه کامل تر به نفع ما (که هميشه و در هر حال حق هستيم) پايان گيرد و شر اين ياوه گوي مسلمان نما هم از سر مردم عراق و بعد هم از سر ما ايراني ها رها گردد و بعد از اين هم که هميشه دعاگوي رزمندگان هستيد بعد نيز نوبت آزادي قدس خواهد رسيد فعلاً ايران که تا آن جائي که مي تواند و توانسته به قدس هم نيرو فرستاده است حال چه از نيروي خودي و چه از نيروهاي اسيري عراقي که آن هم به رضاي و ميل خود رفته اند و مي جنگند.

تاثیر دعا بر مشکلات
 همان طور که امام فرمودند دعا تأثير به سزائي دارد. بنابراين با ياد خدائي که هميشه در دل داريد به سوي او دست بريد و بخواهيد از او که ما را در تمام مسائل ياري فرمايد. آمين يا رب العالمين. صحبت و از اين کلام و از جريانات که در جبهه اي پيش مي آيد بسيار است تنها - به همين چند خط اکتفا کردم. يک جريان ديگر هم برايتان فرستادم مرا بي اطلاع نگذاريد يک تلگراف هم از مريوان مخابره شده. اگر جواب آن را که داده ايد که هيچ و اگر نداده ايد در نامه ذکر کنيد رسيده يا نه؟ البته نامه اول را از تهران فرستادم (تهران - پادگان امام حسن (ع))

خط مقدم
الان در آسايشگاه مريوان هستيم و هنوز به خط مقدم جبهه نرفته ام  به هر حال جهت اين که نگهبان پاس يک هستم با اجازه نامه را تمام مي کنم و شما را به خداي مي سپارم. اميد که هر بدي را ديده ايد مرا ببخشيد و خوبي ها را هم به پاس خوبي هاي خودتان بگذاريد خدا نگهدارتان. محمد جان و آزاده جان اميد که شماها هم حالتان خوب باشد و تحصيل را با ياد خدا آغاز کرده باشيد و در کارهاتان موفق و پيروز باشيد و هر بدي و خوبي که ديده ايد را بخشيده باشيد. همان طور که نوشتم چون که وقت نيست بيشتر از اين توضيحات را بعداً خواهم نوشت.

مرا ببخشید
 بچه ها اگر آمده اند خيلي سلامشان برسانيد. عموها و خاله ها و دائي ها و عمه ها را خيلي سلام برسانيد. البته با خانواده هايشان. هر که را ديديد سلامشان برسانيد . حجت الله را سلام برسانيد حاجي آقا را سلام برسانيد . هر که را فراموش کردم سلام برسانيد . خدا حافظ . 7 مهر ماه 1360 . حتماً از وضع ساختماني و بنائي برايم خواهيد نوشت. آقاي خاقاني ها و قدرت الله کريمي را با اهل منزل سلام برسانيد . زن دائي را هم خيلي سلام برسانيد. بي بي و آقا جان را هم سلام برسانيد . زن دائي رقيه را هم خيلي سلام برسانيد . همه يگان را همگي سلام برسانيد . پدر شما هم مرا ببخشيد که نامه را جداگانه ننوشتم . با اجازه . خداحافظ .

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس