خاطره - صفحه 57

navideshahed.com

برچسب ها - خاطره
گفت‌و‌گویی اختصاصی نوید شاهد سمنان با زهره مهدوی مادر معظم شهید بهروز بهروزی
اولین شهید انقلاب اسلامی استان سمنان
کد خبر: ۴۲۱۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۱

شهید محمدرضا شمس الدین
گفت:‘ محّمدرضا! بابات اومده بود ببینه تو واقعاً هر شب می یای مسجد یا نه’. توی دلم به بابام آفرین گفتم که دورادور مواظب بچه هاشه تا خدای ناکرده راه خطا نرن
کد خبر: ۴۲۱۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

به مناسبت 20 بهمن ماه سالروز عملیات والفجر هشت
به بچه‌ها گفتم: «بیایید عقب تا به فاو بریم». گفتم به صیاد شیرازی خبر بدهید که ما رفتیم و کار تمام شد. دیده‌بان، خودش خبر داده بود که ما کار را تمام کرده‌ایم. به صیاد گفتم: «اجازه هست برویم!؟» صیاد بوسمان کرد و با حالت خاصی گفت: «آره. بروید! بعداً می‌آیم». همۀ عملیات در فاو متمرکز شد. به عقبه اهواز رفتم و با نیروهایی که آنجا و واحدهایی که در شلمچه مستقر بودند، هماهنگی انجام شد تا به فاو برویم. از فاو هم مجدداً تماس گرفتند که هر چه سریع‌تر بیا. بعد از عمل جراحی، بخشی از بخیه­ها مانده بود. منطقه آلوده بود و بعضی از بخیه­ها عفونت کرد. درد و سوزش هم داشت. با همان شرایط مجبور شدم سریع به فاو بروم.
کد خبر: ۴۲۱۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

نازخند صبحی در خاطرات خود از دیدار با جمعی از جانبازان دور از وطن مطالب جذابی را روایت می‌کند.
کد خبر: ۴۲۱۰۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶

شهید محمد شریفی
یک روز به سنگرش سر زدم. دیدم کتاب دعا و قرآنش در یک گوشه سنگر است. بعد از آن متوجه شدم که برای نماز شب و مناجات، شب ها به اون جا می رفته
کد خبر: ۴۲۰۹۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶

خاطره ی از شهید قلی کاظمی از زبان همرزم شهید
در چندین مرحله ایشان شبانه مهمات دشمن را به سنگرهای خودمان می آوردند که واقعاً جای بسی تعجب بود که این جوان چگونه از آن همه دژبان و میدان های مین و نگهبانی های عراقی ها می گذرد و این کارهای سخت را انجام می دهد...
کد خبر: ۴۲۰۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۵

خاطره ای از همسر شهید عیدی حسینی
نه ماه گذشت تنها یادگارش را باچشمانی گریان به دنیا آوردم نه همسری بود که تولدش را بهم تبریک بگه نه پدری که پسرم بابا صداش کنه...
کد خبر: ۴۲۰۸۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۵

نویسنده علی رضا عالمی
رمضان سال 1363 ، مدتی را در پایگاه مقاومت بسیج شهر کلاته خیج به تنهایی به سر می برد چند روز از ماه مبارک رمضان گذشته بود ؛ و به علت دوری مسافت بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر شاهرود و این پایگاه تدارکات ، امکانات غذایی به پایگاه برده نشده بود و شهید شیخ محمد چند روز با نان های خشکی که از قبل مانده بود ، روزه گرفت و به کسی هم اظهار نکرد تا این که خود برادران بسیج محل به این قضیه پی بردند و موضوع را با سپاه شهر جهت آوردن غذا و تدارکات در میان گذاشتند که شهید محمد می فرمود : « آن چند روز ، روزه هایش ساده و بی تکلف بوده است . »
کد خبر: ۴۲۰۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۴

شهید موسی شرفیه
گفت:«طولش ندین! وقت نماز گذشت. بیاین نماز رو به جماعت بخونیم. بعد بحث می کنیم. اصلاً یک کار می شه کرد. هر کس قرائت نمازش صحیح تر بود، همه به اون اقتدا کنیم!».
کد خبر: ۴۲۰۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۴

شهید محمدرضا عاشور
انگار اصلا فرو رفتن سنگ و تيغ را درون زخم‌هايش احساس نمي‌کرد. دوساعت سينه خيز رفت تا اين‌که بالاخره آمبولانسي پر از مجروح مي‌خواست حرکت کند. برادر اکبري آخرين مجروح را داخل ماشين گذاشت. يکي از بچه‌ها چشمش به رضا افتاد. لباسش گل آلود و خوني بود. زير بغلش را گرفت. «معطل من نشين! بقيه رو برسونين.»
کد خبر: ۴۲۰۶۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

اهمیت به نماز و تغییر در رفتار و اخلاق شهید محمد شرفیه
با رفتنش به بسیج و نزدیک شدن به سن تکلیف دیگر نمازش ترک نمی شد. به مسجد می رفت و نماز را به جماعت می خواند. یکی از اتاق های خانه را هم مخصوص خودش کرده بود. درس می خواند و گاهی هم تنهایی خلوت می کرد. این اواخر نماز شب هم می خواند.
کد خبر: ۴۲۰۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲

خاطره اى از دوران مجروحيت شهيد عليرضا نورى به نقل از طوبى عرب پوريان(همسر شهيد)
کد خبر: ۴۲۰۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۱

شهید والامقام محمد بذرافشان آرانی
محمّد سال 1344ش در خانواده‏اى مذهبى و كارگر در آران متولّد شد. پايان پنجم ابتدايى وى هم‏زمان با شروع انقلاب اسلامى، به رهبرى حضرت امام ‏خمينى قدس‏سره بود. محمّد هم مانند مردم در راه‏پيمايى‏ها و تظاهرات عليه رژيم ستم شاهى شركت داشت. در دوازده سالگى وارد بازار كار شد و به خانواده‏اش در هزينه‏ هاى زندگى كمك مى‏كرد
کد خبر: ۴۲۰۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۱

شهید والامقام مسعود شحنه
چند تا سیب انداختن توی بشکه آب تا وقتی من می‌رم آب بیارم وسوسه بشم و اونا رو بخورم اما نخوردم
کد خبر: ۴۲۰۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۰

فرزاد بیات‌موحد در یکی از خاطرات خود از شهادت شهید میکاییل شیری خاطره ‌ای می‌گوید.
کد خبر: ۴۲۰۴۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

مراسم شب خاطره با حضور راویان انقلاب و دفاع مقدس
پنج شنبه 1396/11/19 همزمان با نماز مغرب و عشاء, مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهرک بوستان
کد خبر: ۴۲۰۳۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

شهید والامقام مجید شحنه
گفتم:«خدایا! بچه هام کوچکن و نمی تونن کاری برای انقلاب کنن، کمک کن اینا که با نام حلال و زحمت کشیده بزرگ شدن در این راه قدم بردارن!».
کد خبر: ۴۲۰۳۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

شهید احمد علی بیابان پور
در سال 1345 در خانواده اي مذهبي در شهر آران متولد شد او از بچگي علاقة زيادي به قرائت قرآن،مسجد،جلسات مذهبي و عزاداري داشت و در تمام جلسات مذهبي محل حضور مي يافت. وي در زمان انقلاب اسلامي كم سن بود و نمي توانست فعاليت هاي انقلابي داشته باشد ولي با آن سن كمش بزرگترها را سفارش به ياري امام (ره) مي كرد.آري احمدعلي سرانجام با ديگر همرزمان شهيدش با روحي سرشار از عشق به معبودش در عمليات كربلاي 4 در جزيره ام الرصاص شركت و در تاريخ 1364/10/4 تكبير گويان به دشمن بعثي زبون حمله ور شد و حنظله وار به فيض عظماي شهادت نايل آمد
کد خبر: ۴۲۰۲۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۹

نویسنده یار محمد عرب عامری
از ماشين پياده شد و آن ها را از هم جدا كرد. چند دقيقه اي با آن ها حرف زد و بعد از جيبش شكلات در آورد و به هر كدام يك شكلات داد. صورتشان را بوسيد. آنها هم صورت يك‌ديگر را بوسيدند و دنبال كارشان رفتند.
کد خبر: ۴۲۰۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷

شهید والامقام محمود شاهورانی
خواهرم! حجاب برای زن ارزشه، هر قدر با حجاب‌تر باشین در جامعه، محبوب‌ترین
کد خبر: ۴۲۰۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۷