راه حق و حقيقت، كشتی نجاتم

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد جعفر کاظمی در پنجم فروردين سال 1345 در يک خانواده مذهبي و مستضعف در علي آباد کمين ديده به جهان گشود.او در دامان مادري پاک و عاشق ابا عبدالله الحسين رشد پيدا کرد. لکن تقدير الهي بر اين قرار گرفت که در دوران طفوليت پدر خويش را از دست بدهد. جعفر در شش سالگي پا به محيط مدرسه نهاد و تحصيلات ابتدائي خود را در دبستان سعدي  به پايان رساند.

سال 1349 بعد از پايان دوران تحصيلات راهنمائي ترک تحصيل کرد و جهت رفع معیشت زندگی در کنار برادرانش رانندگی ماشین سنگین را آموخت .  با شروع جنگ تحميلي و تشکيل ارتش بيست ميليوني به  نداي حضرت امام لبيک گفته و در تاريخ 10 تیر ماه 1361 از طريق بسيج به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد.

در تاريخ 18 اسفند 1364 جهت انجام خدمت مقدس سربازي اعزام گرديد و دوران آموزشي خود را در رشته سکان داري قايق طي کرد. او هميشه عاشق شهادت و علاقه زيادي نسبت به جبهه و نبرد با کفار را داشت آخرين باري که به مرخصي آمده بود رفتار و حرکات او کاملاً تغيير کرده و از روحيه عالي برخوردار بود. برخورد با دوستان و خويشان حالتي ديگر داشت و عشق به شهادت او را سخت متحول کرده بود. تا جائي که تحمل پايان روزهاي مرخصي را نداشت و قبل از اتمام مرخصي از علي آباد با شوق و اشتياق فراوان حرکت کرد و عازم جبهه شد. سرانجام در روز جمعه 23 آبان ماه 1365 حدود ساعت يک بعد از ظهر در جزيره مجنون هنگام مأموريت به دست مزدوران کافر بعثي به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و نداي حق را لبيک گفته و به وصال يار رسيد.

بسم الله الرحمن الرحيم / ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاً كانهم بنيان مرصوص / خدا آن مؤمنان را كه در صف جهاد كافران مانند سد آهنين همدست و پايدارند بسيار دوست مي‌دارد

شوق به شهادت
با درود و سلام بي‌پايان بر دوازدهمين ستاره تابناك امامت و ولايت امام زمان (عج) و نايب بر حق او امام خميني و شما امت شهيد پرور و با درود بر روان پاك شهدا حق و فضيلت از صدر اسلام تاكنون. هم اكنون كه اينجانب پاسدار وظيفه جعفر كاظمي به منظور انجام خدمت مقدس سربازي عازم جبهه‌هاي نور عليه ظلمت مي‌باشم با توكل به خداوند متعال و براساس لبيك گفتن به نداي هل من ناصر ينصرني امام امت و با روحيه‌‌اي مملو از شوق به شهادت اين راه را انتخاب كرده و مي‌روم تا بتوانم اداي مسئوليت بنمايم و با دشمنان خدا و مسلمين پيكار كنم و از اسلام و ميهن و شرف و ناموس خودم دفاع كنم و لذا اگر در اين راه خداي مهربان بر من منت گذاشت و اين سعادت را نصيبم كرد كه بتوانم همچون مولايم حسين بن علي (ع) به شهادت برسم من اين شهادت را با آغوش باز استقبال مي‌كنم و مفتخر مي‌شوم كه جانم را به جان آفرين تسليم نموده‌ام و بهشت را در قيامت خريداري كرده‌ام

راه حق و حقيقت، كشتي نجاتم
و حال سخني هم به برادرانم دارم و آن اينست كه نمي‌دانم با چه زباني از شما تشكر كنم كه اينطور مرا پرورش و تربيت كرده‌ايد و راه حق و حقيقت را به من آموخته‌ايد تا اينكه بتوانم در كشتي نجات بنشينم و خود را از طوفان حوادث و بلاها در امان سازم كه اجر و پاداش شماها را خداوند عنايت فرمايد.

دشمنان خارجي و داخلي بين شما تفرقه نیندازند
و وصيتي هم به امت شهيد پرور دارم و آن اينست كه امام را يك لحظه تنها نگذاريد و هميشه پيرو خط و فرامين امام امت باشيد و هرگز نگذاريد دشمنان خارجي و داخلي بين شما تفرقه بياندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا كنند كه اگر چنين شود روز بدبختي مسلمانان و روز پیروزی ابرقدرتهاست و در ضمن حضورتان را در جبهه‌هاي حق عليه باطل ثابت نگه داريد و تا آخرين قطره خونتان از اسلام و مسلمين دفاع كنيد و در دعاهاي كميل و توسل و نمازهاي جماعت و جمعه شركت فعالانه داشته باشيد و هميشه بياد خدا باشيد كه بهترين تسكين‌كننده دردهاست.

 به اين شهادت افتخار كنيد
و در ضمن به خواهر و برادرانم توصيه مي‌كنم كه در شهادت من شيون و زاري نكنند چرا كه خداونده وعده داده شهيدان هميشه زنده هستند و آنها هرگز نمرده‌اند و شما به اين شهادت افتخار كنيد و سربلند در بين مردم زندگي كنيد و دل قوي داريد كه قادر يكتا پشتيبان و نگهبان شماست و عاقبت شما را به خير مي‌گرداند.

دعایی برای فرج آقایمان
و ضمناً از دوستان و رفيقان و ادامه دهندگان راهم مي‌خواهم كه هميشه تقوي و پرهيزگاري را پيشه سازيد و يار و ياور امام امت باشيد و هميشه در صحنه باشيد و از هر گونه معصيت و كجروي خودداري كنيد.
و در پايان ضمن آرزوي طول عمر با عزت براي امام از شما خواهر و برادرانم و شما امت شهيد پرور و دوستان و آشنايان مي‌خواهم كه مرا حلال كنيد و براي فرج آقا امام زمان (عج) و سلامتي امام امت و پيروزي نهائي رزمندگان اسلام دعا كنيد.
خداحافظ برادر حقير شما جعفر كاظمي مورخه 8/2/65